اجتماعی
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زلال مثل اشک و آدرس teardrop.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 2691
بازدید کل : 33027
تعداد مطالب : 237
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 237
:: کل نظرات : 23

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 54
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 60
:: بازدید ماه : 2691
:: بازدید سال : 3160
:: بازدید کلی : 33027
ویژگی های زنانه ..........؟! زنان دوست دارند آخرین کسی باشند که به قلب شوهرشان وارد می‌شوند. بعد از

پیوندجویی

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر فقط یک فرق بین زن‌ها و مردها باشد این است که برای زن‌ها ارتباط برقرار کردن با دیگران مهم‌ترین چیز است و برای مردها استقلال و اقتدار. این‌که زن‌ها خیلی بیشتر به ارتباط با دیگران اهمیت می‌دهند، از همان کودکی شروع می‌شود. حتماً همه‌ی شما دیده‌اید دخترها عروسک را به‌عنوان اسباب‌بازی اصلی انتخاب و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ‌روان‌شناس‌ها به این ویژگی زنانه «پیوندجویی» می‌گویند. 

پیوند با خانواده‌ی پدری

 زن‌ها از مردها پیوندجوتر هستند و برای رابطه با دیگران اهمیت بیشتری از مردان قائل‌اند. یکی از مهم‌ترین کسانی که زن‌ها برای رابطه با آنها انرژی می‌گذارند، خانواده‌ی پدری‌شان است. از خواهر، مادر، برادر و پدر گرفته تا بچه‌های خواهر‌ و برادرها و دایی و عمو و عمه و خاله همه و همه می‌توانند در دایره‌ی دغدغه‌های یک زن قرار بگیرند و از همه‌ی آنها خبر بگیرند. معمولاً مردها این رفتار همسران‌شان را در تقابل با قدرت خودشان می‌دانند و برای همین از زن‌ها می‌خواهند بین خانواده و شوهرشان به یکی اولویت بدهد. معلوم است می‌خواهند آن یکی هم خودشان باشد. در صورتی که رابطه با خانواده‌ی پدری، فقط به خاطر ویژگی پیوندجویی خانم‌هاست. همان ویژگی که آنها را به شوهران‌شان هم وصل کرده است!

رازداری نکردن

یکی از مسائلی که بین مردها و زن‌ها همیشه اختلاف است مرز بین چیزی است که باید بیرون از خانه گفته شود و چیزهایی که نباید گفته شود. زن‌ها به خاطر ویژگی پیوندجویی معمولاً هم‌ مرزها را بازتر می‌گیرند و هم تعداد آدم‌هایی که می‌توان چیزهایی را که در ذهن مردها خصوصی است به آنها گفت. یک زن ممکن است در اتوبوس بین شهری سر درددل را به یک کنار دستی غریبه باز کند و خصوصی‌ترین چیزهای زندگی‌اش را به او بگوید. اتفاقی که در مورد مردان تقریباً غیرممکن است.

2. عاطفی بودن

زن‌ها عاطفی‌تر از مردها هستند. این یک باور عمومی است که اتفاقاً پایه‌های علمی هم دارد. البته روان‌شناس‌ها کمی جزئی‌تر در این مورد اظهار نظر می‌کنند. آنها می‌گویند مردها می‌توانند جنبه‌های عقلانی و احساسی یک ماجرا را از هم جدا کنند، اما زن‌ها حتی در یک بحث منطقی زود احساساتی می‌شوند. عصب‌شناس‌ها می‌گویند دلیل این قضیه می‌تواند این باشد که مرکز عاطفه در مرد‌ها فقط در نیکره‌ی راست مغز آنهاست در صورتی که مراکز عاطفه در زن‌ها هم در سمت چپ و هم در سمت راست مغز پراکنده است. حتماً می‌دانید سمت چپ مغز مسئول تکلم و تفکر منطقی است. برای همین احتمالاً خیلی از مردها تعجب می‌کنند چرا وقتی یک بحث منطقی را با زنان‌شان پیش می‌برند، آنها ناگهان احساساتی می‌شوند. البته در مقابل خانم‌ها هم از این‌که مرد‌ها حتی در یک بحث احساسی می‌توانند خونسردی خودشان را حفظ کنند و با منطق خودشان پیش بروند تعجب می‌کنند.

اگر بخواهیم کلی‌تر نگاه کنیم، مخصوصاً مردهایی که زنان موفقی دارند، ممکن است به این اشتباه بیفتند که چون همسرشان در جمع آدم‌هایی است که خیلی خوب از پس خودشان و کارهای‌شان برمی‌آیند دیگر نیازی به حمایت عاطفی ندارد. اما روان‌شناسی زنان دقیقاً بر عکس این را می‌گوید. حتی زنانی که اسطوره‌ی اعتماد به نفس هستند در مقابل شما دوست دارند زنانه رفتار کنند و از حمایت عاطفی‌تان برخوردار شوند. دعوای همیشگی زنان و مردان در به جمله آوردن جمله «دوستت دارم» توسط مردها ریشه در همین تفاوت جنسیتی دارد.

3.     خوش‌صحبتی

مردان معمولاً از این شکایت دارند که همسران‌شان خیلی حرف می‌زنند. برای همین در مورد زیاد حرف زدن زنان هم تا دل‌تان بخواهد لطیفه و پیامک درست شده است. روان‌شناسان هم موافق‌اند زن‌ها و مردها هم در میزان صحبت کردن و هم در شیوه‌ی صحبت کردن با هم فرق دارند.

مادرهای با تجربه می‌دانند دختربچه‌ها زودتر از پسربچه‌ها زبان باز می‌کنند. دختربچه‌ها حتی در دوران شیرخوارگی صداهای بیشتری از خودشان درمی‌آورند و صداهای زبان اصلی را هم زودتر یاد می‌گیرند. متوسط سنی که دخترها اولین کلمه را به زبان می‌آورند در دخترها چهار تا 11 ماهگی و در پسرها دوازده ماهگی است. دخترها کلمات بعدی را هم زودتر یاد می‌گیرند. یک دختر سه ساله دوبرابر یک پسر سه‌ساله، کلمه بلد است. این جلو بودن را در سال‌های ‌اولیه‌ی دبستان هم ادامه می‌دهند اما ظاهراً هر چه بزرگ‌تر می‌شویم هم این تفاوت‌ها پررنگ‌تر و پررنگ‌تر می‌شود. دختران دبیرستانی به نسبت پسران همسن‌وسال خودشان، در هجی کردن، نقطه‌گذاری، سخنوری، فهم متن‌های پیچیده و درک روابط منطقی نمره‌های بیشتری می‌گیرند.

در بزرگسالی این تفاوت از همیشه عیان‌تر است. زن‌ها روزانه 6000-8000 لغت، 2000-3000 صوت و آوا و 8000-10000 ژست در چهره‌ی خودشان ارائه می‌کنند. این میزان در مردها یک سوم است. زن‌ها می‌توانند برای عوض کردن موضوع یا تأکید بر بعضی از موضوع‌ها، از پنج لحن متفاوت استفاده کنند که مردها فقط سه نوع لحنش را تشخیص می‌دهند. اما چرا این تفاوت‌ها وجود دارد؟

عصب‌شناس‌ها می‌گویند مردان برای حرف زدن فقط از نیمکره‌ی چپشان استفاده می‌کنند اما زن‌ها از هر دو نیمکره. روان‌شناسان رشد می‌گویند تجهیزات سخن گفتن (مثلاً تارهای صوتی) در زن‌ها زودتر از مردان رشد می‌کند.

روان‌شناس‌های تکاملی هم می‌گویند، در طول قرن‌ها مردها یاد گرفته‌اند ساکت‌تر باشند و زن‌ها یاد گرفته‌اند که بیشتر حرف بزنند. آنها می‌گویند هزاران سال پیش زنان به صورت گروهی با زنان دیگر حرکت می‌کردند و در حالی‌که بچه‌های‌شان را در بغل داشتند پا را از محدوده‌ی غار فراتر نمی‌گذاشتند. اگر آنها با همدیگر رابطه برقرار می‌کردند احتمال بقای‌شان بیشتر بود. اما مردها باید خاموش در بالای تپه به انتظار شکار می‌نشستند. اگر آنها حرف می‌زدند شکار فرار می‌کرد و بقای‌شان به خطر می‌افتاد.

گذشته از میزان حرف زدن مشکلاتی که تفاوت در  ‌نحوه‌ی حرف زدن خانم‌ها و آقایان ایجاد می‌کند خودش را به شکل‌های متفاوتی در محیط خانواده نشان می‌دهد که در ادامه‌ی فصل با ذکر مثال آن‌ها را توضیح می‌دهیم.

گزارش توصیفی خانم‌ها

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر دو دسته‌بندی کلی در مورد گزارش روزمره باشد یکی گزارش توصیفی و یکی گزارش علمی است. زن‌ها معمولاً از حرف زدن‌شان گزارش توصیفی و با جزئیات، اما مردها از گزارش علمی و منطقی استفاده می‌کنند. این تفاوت از همان بچگی هم در مورد دختر‌ها و پسر‌ها وجود دارد. حتماً یادتان هست خواهرتان چه‌طور با آب‌وتاب در مورد اتفاق‌های مدرسه برای مادرتان حرف می‌زد اما شما به عنوان یک پسر حس می‌کردید اتفاق خاصی در مدرسه نیفتاده است که قابل تعریف کردن باشد. در واقع نه گزارش توصیفی زن‌ها نشانه‌ی پرحرفی آنهاست و نه تیتروار ردیف کردن وقایع روزانه‌ی مردها، نشانه‌ی‌ بی‌توجهی‌شان. بهترین راهکار برای مردها این است که بگذارند زن‌ها طبق طبیعت‌شان رفتار کنند و حرف خودشان را بزنند و آنها گوش بدهند. همین! مخصوصاً زن‌های خانه‌دار، که بیشتر تنها هستند، بیشتر به گوش دادن مردها نیاز دارند. گاهی همین گوش ندادن آن‌قدر برای خانم‌ها مسئله می‌شود که آنها را به وادی طلاق می‌کشاند.

ضمن این‌که زن‌ها حرف می‌زنند تا صرفاً حرف زده باشند، مردها همیشه دنبال راه‌حل می‌گردند و برای همین حرف زن‌ها را قطع می‌کنند تا راه حل دهند و مکالمه را تمام کنند و  این همیشه زن‌ها را عصبانی می‌کند.

غیر مستقیم حرف‌زدن خانم‌ها

سبک بیان زن‌ها و مردها با هم فرق می‌کنند. مردها حرف‌شان را شفاف و مستقیم می‌زنند، اما زن‌ها غیرمستقیم می‌خواهند منظورشان را برسانند. یونگ، روان‌شناس مشهور در یکی از کتاب‌هایش زن‌ها را به عنکبوت تشبیه می‌کند. می‌گوید آنها برای رسیدن به مقصودشان آن‌قدر نقطه‌های مختلف را با تارهای‌شان به هم وصل می‌کنند که گاهی خودشان در تار خودشان گیر می‌افتند. البته‌ شیوه‌ی حرف زدن زن‌ها خیلی هوشمندانه است. وقتی همسر شما غیرمستقیم حرف بزند، حتی اگر شما با او مخالفت کنید، رابطه موقتاً به هم نمی‌خورد. همه‌ی اینها به همان پیوندجویی و عاطفی بودن زن‌ها مربوط است که در فصل‌های قبل هم به آنها اشاره شد. در واقع مردها نباید فکر کنند که حرف‌های زن‌ها کلمه به کلمه همان است که می‌گویند. آنها باید با توجه به فضای عاطفی و اتفاق‌های قبلی حرف زن‌ها را رمزگشایی کنند. ممکن است معنای حرف همسر شما دقیقاً عکس آن چیزی باشد که می‌گوید یا می‌خواهد. معمولاً باید پشت حرف‌های او دنبال «جلب حمایت عاطفی» و «شرح وظایف خودتان به عنوان یک شوهر» باشید!

 

مبالغه‌ی زنان

زن‌ها به خاطر عاطفی بودن‌شان بیشتر از مبالغه در جمله‌های‌شان استفاده می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً منظورشان دقیقا آن جمله‌ها نیست. اما شما به‌عنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر می‌کنید و می‌بینید واقعاً آن‌طور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بی‌حاصل منطقی با او می‌شوید. این جدل به جای این‌که چیزی را حل کند زن‌ها را غمگین‌تر یا عصبانی‌تر می‌کند. بهتر است به حرفش گوش دهید و بگذارید حرفش را بزند تا آرام شود.

 

4.     شم زنانه

زن‌ها و مردها زبان بدن متفاوتی دارند. زن‌ها لبخند بیشتری می‌زنند. فضای شخصی کمتری لازم دارند و معمولاً نزدیک‌تر به هم می‌ایستند. زن‌ها حالت بدنی متفاوتی می‌گیرند و معمولاً دست‌های‌شان را به حالت مؤدبی به هم قفل می‌کنند یا حالت دست به سینه می‌گیرند و پاهای‌شان را هم به هم نزدیک‌تر می‌کنند و موقع نشستن آنها را به یک طرف می‌گیرند.

اما از همه‌ی اینها مهم‌تر این است که زن‌ها توانایی کشف نشانه‌های زبان بدن دیگران را دارند. چیزی که روان‌شناس‌ها به آن می‌گویند «رمزگشایی». زن‌ها بیشتر از شما می‌توانند از حالت صورت و بدن‌تان بفهمند چه منظور یا احساسی دارید. بنابراین سعی نکنید به آنها دروغ بگویید! ضمن این‌که چون توانایی شما در این مورد کمتر است سعی کنید ذره ذره زبان بدن همسرتان را یاد بگیرید تا بتوانید ذهن او را بخوانید. حالا که توانایی طبیعی‌تان در این مورد کمتر است، لااقل خودتان، خودتان را تربیت کنید!

 

5.     حسادت زنانه

زنان دوست دارند آخرین کسی باشند که به قلب شوهرشان وارد می‌شوند. بعد از آن هم به وسیله‌های مختلفی می‌خواهند در را پشت سرشان ببندند و نگذارند کسی وارد شود. برای زن‌ها حتی از اولین لحظه‌ی آشنایی مهم این است آیا این مرد تا آخر عمر به من وفادار خواهد ماند یا نه.

عصب‌شناس‌ها می‌گویند «احساس خاص بودن» و این‌که «من تنها زنی هستم که در زندگی شوهرم وجود دارد» تأثیر فوق‌‌العاده‌ای روی شیمی و مغز زنان می‌گذارد.

روان‌‌شناس‌های تکاملی می‌گویند نیاز به تعهد مردها در طول سالیان دراز ایجاد شده است. زن‌ها برای منتقل‌کردن ژن‌ها به بچه‌های‌شان باید مردی را انتخاب می‌کردند که در دوره‌ی بارداری و شیر دادن به بچه از او مراقبت کند. مردان متعهد با احتمال بیشتری این کار را انجام می‌دهند.

انحصارطلبی زن‌ها آن‌قدر قوی است که حتی می‌تواند باعث یک اضطراب دائمی و ترس از خیانت شوهرشان شود. زن‌ها از ابزارهای زیادی برای بسته ماندن در پشت سرشان استفاده می‌کنند. بعضی از آنها شوهرشان را امتحان می‌کنند، بعضی از آنها مرتب در مورد زن‌های دیگر از شوهرشان می‌پرسند، بعضی از آن‌ها شوهرشان را بازخواست می‌کنند، بعضی مرتب وسایل شخصی مثل موبایل همسرشان را چک می‌کنند، بعضی از آنها محدودش می‌کنند و بعضی حتی شوهرشان را مجبور می‌کنند محیطی را که «شهری است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت» را عوض کنند.

اگر خیانت جنسی زن برای مردان یک فاجعه باشد، خیانت عاطفی مردها برای زن‌ها فاجعه است، بنابراین حسادت زن‌ها هم بیشتر از نوع عاطفی است تا جنسی.

 بهترین راه برای شما به عنوان یک مرد یک جمله است: «همسرتان را حساس نکنید.»

 

6.      تنوع‌طلبی زنانه

  زن‌ها در بسیاری از موارد از مردها تنوع‌طلب‌ترند. از مبلمان منزل گرفته تا لباس و آرایش. عصب‌شناس‌ها می‌گویند این به جنسیت آنها برمی‌گردد. در مغز مردها برای هر چیزی تقریباً یک مرکز در یک نیمکره وجود دارد، اما مغز زن‌ها حالت عمومی‌تری دارد و برای هر کار چندین مرکز پراکنده در دو نیمکره وجود دارد. غیر از این جسم پینه‌ای که دو نیمکره را به‌هم متصل می‌کند در زن‌ها ضخیم‌تر‌ است. همین می‌تواند باعث تنوع‌طلبی آنها شود.

علاوه بر این، تنوع سلول‌های مخروطی در چشم زن‌ها باعث می‌شود آنها رنگ‌های بیشتر و دقیق‌تری را درک کنند. یک زن بیشتر احتمال دارد رنگ فیروزه‌ای و لاجوردی را از هم تشخیص دهد، مردها به هر دو می‌گویند آبی.

روان‌شناسان می‌گویند احساسات گسترده‌ی زنان و تفاوت‌های مغزی‌شان باعث می‌شود حسابی تنوع‌طلب باشند.

تنوع‌طلبی خانم‌ها معمولاً خودش را در پوشش، آرایش، گرایش به مد، پاساژگردی و تغییر مبلمان نشان می‌دهد. چیزی که شما به‌عنوان یک مرد ممکن است حوصله‌اش را نداشته باشید. ممکن است شما این رفتارها را پای ولخرجی، بی‌ملاحظگی یا بیکاری همسرتان بگذارید اما در واقع آنها دارند طبق طبیعت تنوع‌طلب خودشان رفتار می‌کنند. اگر می‌خواهید آنها را درک کنید به عشق ماشین‌های همجنس خودتان نگاه کنید که دل‌شان می‌خواهد هر ماه ماشین یا وسایلش را عوض کنند.

منبع : وبلاگ سپیده ی دانایی

تعداد بازدید از این مطلب: 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : سه شنبه 6 بهمن 1394
نظرات
دلیل شکست عشق..... در طی سالها ما می آموزیم زمانی دوست داشتنی و با ارزش خواهیم بود که خودمان نباشیم

یا حق

 

بندرت به ذهن افراد خطور می کند که دلیل شکست در عشق خود را بدین علت بدانند که آنجه را عشق می پنداشتند به هیچ وجه عشق نبوده است.

متاسفانه در طی سالها ما می آموزیم زمانی دوست داشتنی و با ارزش خواهیم بود که خودمان نباشیم

در طی سالها صداهای پدر و مادر درونی شده همانند ندایی درونی عمل می کنند در آغاز این ندا در موقعیتی خاص ایجاد می شده بعد ها در تمامی زمینه های زندگی تسری پیدا کرده است.

مشکل ابدی قلب من

 

پدرم اینجا

بیرون از خانه در انتظار من

...

او توپ بیس بال را با یک دست نگه داشته

و با دستکش مشت زنی محکم به آن ضربه می زند

با صدایی رسا , گوش خراش , همانند صدای تازیانه

و ناگهان به عقب باز می گردد

و آن توپ را با اندوهی عمیق به بالا پرتاپ می کند

بالا بالا و باز هم بالاتر می رود

از تیر چراغ برق هم می گذرد

ازمیان سیمهای تلفن و شاخه های درخت

 و باز هم بالا بالاتر از ساختمان سه طبقه ی همسایه ممکن است به پرنده ای اصابت کند؟

 

فریاد می زند بگیر بگیر آن را بگیر

نگاهم را به بالا می دوزم

گردنم را تا حد ممکن به عقب میکشم

 پایم  ناگهان از زمین بلند می شود

و سوگند یاد میکند که هرگز با زمین تماس نداشته

نه انگشتانم و نه آسفالت

نباید پدرم را مایوس کنم

توپ را خواهم گرفت

می توانم

 

اما آن را نمی بینم

دو سال بعد عاقبت به دستش خواهم آورد

مقداری شیشه

اما امشب می توانم انجام دهم

نگاهی دزدانه در تاریکی

آیا توپ هرگز پایین می آید همیشه قلب من می تپد؟

 

نمی توانم ببینم

اما بویی به مشام میرسد

بوی خوشایند چرم نو را می توانم استشمام کنم

دستکش بیس بال نارنجی من

در حالی که در دستانم می لغزد

با من  زندگی می کند

دستکش بزرگ و حرفه ای

پدر می خواست از آن برای کارهای واقعی استفاده کنم

ازآغاز

برای من بیش از دستکش بچه گانه ای نبوده

اوه نه

پدر خوش لباسم آ ن را به من هدیه کرده

حتی می گوید

من پنج ساله ام

مجبورم چهار انگشتم را در آ ن جای دهم

 درون سوراخ انگشت سبابه

تنها میتوانم از افتادن آن جلوگیری کنم

انگشت شست من درون سیاه چال مفقود شده

شاید هم درون غار تام شستی

 

من درون دایره هایی سرگردانم

به امید اینکه به نحوی

شاید در حرکتی ابدی

من صدای توپ را به هنگام فرو افتادن بشنوم

وبتوانم آن را در آخرین لحظه ها در دست هایم بگیرم

من هیچ گاه نباید پدرم را مایوس کنم

هرگز

من پسر بزرگ او هستم

او می خواست من یک بازیکن بیس بال شوم

درست آنچه که او می خواست باشم

او از بد اقبالی به آرزویش نرسیده

آیا پدر از بداقبالی خود در رنج است؟

او می خواهد ایثار کند

و مطمئن باش پیمان های بزرگی می بندد

چه پدری!

 

توپ بر سر من فرود می آید

آیا هیچ حفره ای به اندازه ی من کوچک است

تا درون آن بخزم؟

پدر می گوید "تو باید دختری می آوردی

پدرم هرگر با من بازی نمی کرد

چرا من تمام پولهایم را برای خرید آن دستکش هدر دادم

تو نازپرورده ای

من باید به جای آن دامنی برای تو می خریدم"

سه برابر اشک های شرم آورم مبارزه می کنم

چرا باید همیشه گریه کنم

می توانم درد ناشی از برآمدگی سرم را احساس کنم

همین طور درد قلبم را

 

می گویم "پدر متاسفم

واقعا متاسفم

پدر به من فرصتی دیگر بده

خواهش می کنم

قول می دهم که دیگر آن را تکرار نکنم

پدر خواهش می کنم

خواهش می کنم"

او می گوید "بسیار خوب فرصتی دیگر"

لبخندی بر روی لبانش ظاهر می شود

اما این زمان تاکید می کند

"مرا مایوس نکنی"

 

بار دیگر توپ در فضا بالا می رود

پرندگان از آن می گریزند

 به آن نخورند

مواظب بالهای سفید خود باشید

 

چه خوش اقبالی فرصتی دیگر دارم

چه پدری باز هم توپ را نمی بینم

اما آن را خواهم گرفت

و شاید

مجبورم.

هنگامی که به طور رازآلوده پرورش یابیم, تمام زندگی مان را در تلاش گرفتن توپی سپری می کنیم که آن را نمی بینیم.

کتاب آفرینش عشق از جان براد شاو

 

 

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 85
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 5 بهمن 1394
نظرات
تفاهم

تفاهم

تفاهم یعنی

توانایی تحمل تفاوت ها (زن و مرد)

تعداد بازدید از این مطلب: 75
برچسب‌ها: تفاهم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 3 بهمن 1394
نظرات
مادر
ای وای مادرم آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگیّ ما همه جا وول می خورد هر کُنج خانه صحنه ای از داستان اوست در ختم خویش هم به سر کار خویش بود بیچاره مادرم *** هر روز می گذشت از این زیر پله ها آهسته تا بهم نزند خواب ناز ما امروز هم گذشت در باز و بسته شد با پشت خم از این بغل کوچه می رود چادر نماز فلفلی انداخته به سر کفش چروک خورده و جوراب وصله دار او فکر بچه هاست هر جا شده هویج هم امروز می خرد بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها *** او مُرد ودر کنار پدر زیر خاک رفت اقوامش آمدند پی سر سلامتی یک ختم هم گرفته شد و پُر بَدَک نبود بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند لطف شما زیاد اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت: این حرف ها برای تو مادر نمی شود. *** او پنج سال کرد پرستاری مریض در اشک و خون نشست و پسر را نجات داد اما پسرچه کرد برای تو؟ هیچ، هیچ تنها مریضخانه، به امّید دیگران یک روز هم خبر: که بیا او تمام کرد. در راه قُم به هر چه گذشتم عبوس بود پیچید کوه و فحش به من داد و دور شد صحرا همه خطوطِ کج و کوله و سیاه طومار سرنوشت و خبرهای سهمگین دریاچه هم به حال من از دور می گریست تنها طواف دور ضریح و یکی نماز یک اشک هم به سوره ی یاسین من چکید مادر به خاک رفت. *** این هم پسر، که بدرقه اش می کند به گور یک قطره اشک مُزد همه ی زجرهای او اما خلاص می شود از سرنوشت من مادر بخواب، خوش منزل مبارکت. *** آینده بود و قصه ی بی مادریّ من نا گاه ضجه ای که به هم زد سکوت مرگ من می دویدم از وسط قبرها برون او بود و سر به ناله برآورده از مغاک خود را به ضعف از پی من باز می کشید دیوانه و رمیده، دویدم به ایستگاه خود را بهم فشرده خزیدم میان جمع ترسان ز پشت شیشه ی در آخرین نگاه باز آن سفیدپوش و همان کوشش و تلاش چشمان نیمه باز: از من جدا مشو. *** می آمدم و کله ی من گیج و منگ بود انگار جیوه در دل من آب می کنند پیچیده صحنه های زمین و زمان به هم خاموش و خوفناک همه می گریختند می گشت آسمان که بکوبد به مغز من دنیا به پیش چشم گنهکار من سیاه وز هر شکاف و رخنه ی ماشین غریو باد یک ناله ی ضعیف هم از پی دوان دوان می آمد و به مغز من آهسته می خلید: تنها شدی پسر. *** باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض پیراهن پلید مرا باز شسته بود انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود: بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟ تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر می خواستم به خنده درآیم به اشتباه اما خیال بود ای وای مادرم...
تعداد بازدید از این مطلب: 111
برچسب‌ها: مادر , شهریار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 20 فروردين 1394
نظرات
لبخند

هرصبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی راورق میزندسطر اول همیشه
این است.خداهمیشه با ماست.پس بخوانش بالبخند.

امام علی علیه‌السلام: بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست

تعداد بازدید از این مطلب: 114
برچسب‌ها: لبخند ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 14 دی 1393
نظرات
عمویم عباس علیه السلام

نقل شده است که زمان علامۀ سید بحرالعلوم, مقداری از قبر مقدس حضزت ابوالفضل خراب شده بود.

به دستور سید بحرالعلوم, معماری جهت بازسازی و مرمت قیر شریف تعیین گردید.

در روز مقرر وقتی معمار همراه علامه وارد سرداب شد, معمار یک نگاهی به قبر و یک نگاهی به علامه کرد و گفت: آقا اجازه می فرماییدسوالی بکنم؟

فرمود:بپرس, معمار گفت: ما تا حالا خوانده و شنیده بودیم که مولا عباس اندامی موزون و رشید و قد بلند و چهار شانه داشته, به طوریکه وقتی سوار اسب می شده زانوهایش برابر گوشهای اسب قرار می گرفته بنابراین باید قبر مقدس هم بزرگ وطولانی باشد

ولی من می بینم که صورت قبر کوچک است. آیا شنیده های من دروغ است یا کوچکی قبر علت خاصی دارد؟!

علامۀ بحرالعلوم به جای جواب سر به دیوار گذشت و سخت گریه کرد. گریه طولانی علامه, معمار را ناراحت و نگران کرد

و عرضه داشت: سیدی! چرا گریان و اندوهناک شدید و سرشک غم از دیدگان فرو می ریزید؟! مگر من چه گفتم؟ آیا از سوالی که من کردم تأثری بر شما روی آورده؟!

علامه فرمود: استاد بنّا! سوال تو دل مرا به درد آورد. زیرا که شنیده های تو درست و صحیح است

اما من به یاد مصائب و دردهای وارد بر عمویم عباس(ع) اافتادم.

آری عباس بن علی, اندامی رشید و قد و قامتی بلند داشت ولی به قدری ضربت شمشیرو گرزها و نیزه ها بر بدن نازنین او وارد کردند که بدنش را قطعه قطعه نمودند

و آن اندام رشید به تکه های خونین تبدیل شد.

آیا انتظار داری بدن پاره پارۀ حضرت عباس که به وسیلۀ امام سجّاد جمع آوری و دفن شد قبری بزرگتر از این داشته باشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : جمعه 16 آبان 1393
نظرات
اشک شده ام و دیگر هیچ ....

مناجاتهای آخر شهیدچمران

 ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ،

ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر با قدرت واراده صبور وتوانا باش.

به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید.

چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.

دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد.

دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.

دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد.

 از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد.

 و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود.

اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.

خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود.

اشک شده ام و دیگر هیچ ،

 به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم

 واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .

خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است

و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است مسح توان دست به این باب شهادت زد

و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.

....................................................

گربشکافی هنوز خاک شهیدان عشق

آید از آن کشتگان ،زمزمه دوست دوست

تعداد بازدید از این مطلب: 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
نظرات
خدمت گذار خوب و ارباب بد

پول خدمت گذار خوب و ارباب بد است!

تعداد بازدید از این مطلب: 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 15 شهريور 1393
نظرات
می دانید در قطب شمال گرگ هارا چطور شکار می کنند؟

روی تیغه ای خون ریخته وآن را در قالب یخی قرار می دهند و در طبیعت رها می کنند.

گرگ آن را می بیند-

خون رالیس می زند،یخ آب شده و تیغه زبان گرگ را می برد.

گرگ خون بیشتری می بیند و تصور می کند شکار خوبی به دست آورده...

بیشتر لیس می زندو

خون خود را می خورد...

آنقدر از گرگ خون میرود که توسط خودش می میرد...

و این کاری است که ماهواره با شما می کند...خودت خودت را می کشی

تصور می کنی گرگ دانایی هستی ، ولی تو قربانی یک سیستم کثیف شدی.

لقمه هایمان را حرام نکنیم.

دجال را از خانه ها بیرون کنیم.

تعداد بازدید از این مطلب: 122
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 10 شهريور 1393
نظرات
یادت هست؟ ........

یادت هست؟ آنروز که همه جمع بودیم دور هم.آدم و حوا بودند و همه ی اهل و عیالشان تا به آخر

چه سخنهای شیرینی داشتیم با خدایمان.او میگفت: « بنده های من، آیا من خدایتان هستم؟»

گفتیم معلوم است که شمایی خدای رحیممان.

تقریبا همه بلی گفتیم در جواب خدا. و چه خوش بودیم ازین همدلی.

یادش بخیر وقتی که خداوند پرسید:« قبول دارید که محمد است پیامبرتان؟»

گفتیم چه کسی بهتر از ایشان برای نبوتت مهربانا.

عده ی کثیری بودیم که قالوا بلی شامل حالمان میشد.خرسندی موج میزد در چشمهایمان. 

به سوال بعد که رسید، غربت در عالم متولد شد.... انگشت شمار شدیم.

یادتان که می آید؟ مولا از همان ابتدای خلقت غریب بودند...

خداوند پرسید از ما: «آیا ولایت امیر المومنین را میپذیرید؟»

سرها بالا نمی آمد و همه در فکر انکار بودند.الا نفرُ قلیل و هم اقلُّ قلیل و هم أصحاب الیمین...

و عهد چهارم که مهربان خدایمان، از ولایت ائمه سوال پرسید و دستچین کرد،

بنده های عزیزش را.کمی فکر کن. یادت می آید که فقط ما نبودیم؟ کل خلقت بودند.

از گیاه و حیوان گرفته، تا دانه و سنگ...گفتم سنگ. ..چه خاطرات زیبایی تداعی میشود برایم.

  یاد روایتی افتادم از سرورمان حضرت صادق(ع):

عده ای پرسیدند از ایشان که آقا جان عقیق چه فوایدی دارد که اینهمه توصیه میکنیدش به ما؟

حضرتمان فرمودند: شما را از بلا دور میدارد و رزق و برکت می آورد برایتان...

گفتند: آخر چرا؟ فرقش با سنگهای دیگر چیست مولا جان؟

فرمودند: لانه اول حجر شهد بالله بربوبیته و برسوله بنبوته و بامیرالمومنین

بولایه و بالائمه باالامامه...

عقیق اولین سنگی بود که این چهار عهد را قبول کرد!

عقیق هم عاشق میشود...

تعداد بازدید از این مطلب: 108
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 9 شهريور 1393
نظرات
ای التیام زخمها ی دلم!

الهـی العـفو !

بـوی ِ نـاب ِ بهشـت می دهـد همـۀ نام های ِ قشـنگ ِتـو

می گذارمشان روی ِ زخــم های ِ د ِ لَ م ..

گفته بودی  اَلجَبّـار

یعنی کسی که جُبران می کند همـۀ

شکستگی هایِ د ِ لَ ت را

گفته بودی اَلمُصَـوِّر

یعنی کسی که از نُـو می سازد

همـۀ آنچه را ویـران  شده است درون ِ د ِ لَ ت

گفته بودی الشّافـی

یعنی کسی که شفا می دهد تمـام ِ

زخم هایِ عمیق و نا علاج را

هوای ِ دلـم سبک می شود با زمزمـۀ نام هایِ زیبایت

نَفـَس میـکِشَم در هوایِ مهـربانی هـایِ نابت


منبع, وبلاگ معجزه کلمات

تعداد بازدید از این مطلب: 131
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : سه شنبه 4 شهريور 1393
نظرات
پختگی

نان برای خورده شدن و ما برای زندگی کردن،

هر دو به پختگی نیاز داریم!

نامنی

تعداد بازدید از این مطلب: 139
برچسب‌ها: پختگی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1393
نظرات
همیشه به تو فکر می کند!

وقتی که در  روی زمین کسی نیست که به او فکر کنی

به آسمان نگاه کن

زیرا آنجا کسی هست که همیشه به تو فکر می کند!

تعداد بازدید از این مطلب: 238
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393
نظرات
شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛

خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم

 
بی‌حجاب واصالتاً عرب بود


صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت

بارکد اجناس را می‌گرفتاجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت

 
اما خانم باحجاب ماکه روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت

 
و این باعث می‌شدصندوقدار بیشترعصبانی بشه 

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «مااینجا توی فرانسه خودمون

هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو رویصورتت داری یکی از

همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید

ما اینجااومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ

 
اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت

و هر جورمی‌خوای زندگی کن!»


خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار

 
کردروبندهرا از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن

چهرهٔاروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود

گفت: «من جد اندر جد فرانسویهستم…این دین من است 

اینجاوطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

تعداد بازدید از این مطلب: 125
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 28 مرداد 1393
نظرات
تدبیر انسان برای رزق و تقدیر الهی (آیا رزق دست انسان است یا دست خدا؟)

یک نفر پرسید: آقا نفهمیدیم رزق ما دست خداست یا دست خودمان است؟ به او گفتم: تعلیم رانندگی رفتی؟ گقت: بله. گفتم: گاز و ترمز زیر پای مربی است یا زیر پای کسی که آمده رانندگی یاد بگیرد؟ گفت: زیر پای هردو است. یعنی من که رفتم رانندگی یاد بگیرم، گاز و ترمز دارم اما همه کاره نیستم. یک گاز و ترمز هم زیر پای او است. من می‌توانم گاز بدهم، ترمز کنم، اما همه کاره نیستی. شما می‌توانی یک کارهایی را بکنی. یک کارهایی را نکنی. اما همه کاره نیستی. ممکن است شما بزنی، اما از اداره برق قطع شده باشد. از طرفی ممکن است اداره برق بده، شما کلید را روشن نکنی. پس ممکن است خدا بدهد، شما استفاده نکنی. خدا هوش داده است، درس نمی‌خوانی. بازو داده، کار نمی‌کنی. گرسنگی شما به خاطر بی‌عرضگی و تنبلی است. این را خدا داده است. خدا برق را در خانه آورده است. شما استفاده نمی‌کنی. بعضی وقت‌ها هم شما زور می‌زنی اما خدا بیش از این سهم شما قرار نداده است. پس همینطور که گاز و ترمز زیر پای ما هست، زیر پای مربی هم هست، شب قدر یعنی چه؟ یعنی شب قدر خدا مقدر می‌کند. اما ما هم سهم داریم. اگر عذرخواهی کردیم، توبه کردیم، دعا کردیم، با دعا و توبه مثل آدمی که لیوانش را صاف می‌گیرد. شما اگر لیوانت را صاف گرفتی، شیر می‌کنند. لیوان را دَمَر کردی، شیر نمی‌کنند. وقتی ما در خانه خدا می‌رویم، یعنی خدایا آمدم لیوانم را صاف بگیرم. آمدم ظرفم را بشویم. اگر ظرفم را شستم، خدا شیر می‌کند. اگر در ظرف کینه باشد. اگر برای شما لیوان آوردند، در این لیوان سوسک بود. پشه و خاک و پر کاه بود. شما شیر و شربت می‌ریزی؟ نه! لیوان کثیف است. قلبی که آلوده است، مشکل دارد، قلبت را پاک کن، خدا شیرش می‌کند. ظرف را بشوی، خدا شیر می‌ریزد.

استاد قرائتی

تعداد بازدید از این مطلب: 119
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 27 مرداد 1393
نظرات
چرا رزق حلال؟!

چرا رزق حلال؟!

«وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ» در داد و ستد لقمه حرام نخورید. خیلی مسأله لقمه حرام و حلال مهم است. حدیث داریم هرکس می‌خواهد دعایش مستجاب شود، لقمه‌اش را حلال کند. گاهی یک بچه را می‌آورند، می‌گویند: آقای قرائتی یک دعایی به این بکن. می‌گویم: من دعا می‌خوانم. دعای من مستجاب نیست. من هم مثل باقی هستم. اما اگر می‌خواهی بچه‌ات خوب تربیت شود، سعی کن لقمه حلال به او بدهی. حلال و حرام را یاد زن و شوهرها و بچه‌ها بدهید. این حلال است یا حرام است؟ حدیث داریم رزق هرکسی از حلال اندازه‌گیری شده است. کسانی که به حرام می‌پرند، خدا از حلالش کم می‌گذارد. رزق بنده در مدت هفتاد سال 822 کیلو شکر است. گاهی می‌گویم: کسی نیست، دوربین هم نیست، هیچکس نمی‌فهمد. تند تند دو سه تا باقلوا می‌خورم. مثلاً زرنگی می‌کنم. می‌گویند: آقا شما قندتان بالا رفته، اینقدر قند نخورید. چرا؟ چون می‌خواستم بیش از سهمم بخورم. این پا چقدر باید راه برود؟ معلوم شده است. این آقا باید چقدر بخندد؟ این آقا باید چقدر گریه کند؟ سهمیه بندی شده است. البته خودمان هم سهم داریم.

استاد قرائتی

تعداد بازدید از این مطلب: 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 26 مرداد 1393
نظرات
گاهی زیادی دلم برایت تنگ می شود .

من بدون تو عاشقی بلد نیستم

من با تو ... صبور می شوم 

با تو

تمامِ آن چیزی می شوم که... می خواهی

پس باش ... که گاهی زیادی دلم برایت تنگ می شود ...

........................

خدا

همانيست كه من می خواهم  ؛

اي كاش، من هم هماني باشم كه خدا مي خواهد

تعداد بازدید از این مطلب: 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : چهار شنبه 24 مرداد 1393
نظرات
یزیدى هستیم یا حسینى.

ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است.

اگر بدانیم فلان روز حسینى ـ علیه‏ السّلام ـ و فلان روز یزیدى هستیم،

بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى.

سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم.

با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‏ها،

فرصت رسیدگى به حساب هر روز خود را نداریم،

چه رسد به حساب مردم .


آیت الله بهجت

تعداد بازدید از این مطلب: 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : چهار شنبه 23 مرداد 1393
نظرات
هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند

خوش دارم

از همه چیز و همه کس ببرم و جز خدا انیسی نداشته باشم

خوش دارم

هیچ کس مرا نشناسد، هیچ کس از غم ها و دردهایم آگاهی

نداشته باشد ،

هیچ کس  راز و نیاز های شبانه ام را نفهمد هیچ کس

اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند

و جز خدا کسی نداشته باشم

خوش دارم

آزاد از قید و بندها در غروب آفتاب ، بر بلندی کوهی نشینم

و فروریختن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم

و همه حیات خود را به این هو بسپارم،قلب سوزانم را بگشاید

و این زیبایی سحرانگیز با

پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند،

آتشفشان درونم را آزاد کند

خوش دارم

اشک را که عصاره ی حیات من است ، آزادانه سرازیر کنم

و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند

و آنگاه حیات بگیرم و

من دیوانه وار تسلیم این زیبایی شوم

و روحم به سوی ابدیتی که از نورهای

زیبایی می گذرد پرواز کند

و در عالم آرامش از کهکشانها بگذرم و برای

لقاء پرورگار به معراج روم.

فراز هایی از دست نوشته های شهید چمران

تعداد بازدید از این مطلب: 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : چهار شنبه 22 مرداد 1393
نظرات
دریا گردی...

چو چشمه تا به کی در جوش باشی

که دریا  گردی ار خاموش باشی

عطار

تعداد بازدید از این مطلب: 146
برچسب‌ها: عطار , دریا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 16 مرداد 1393
نظرات
زندگی یعنی!

زندگی ما   بعضی انسانها ، دو نیمه دارد: نیمه ی اول در آرزوی نیمه ی دوم و نیمه ی دوم در حسرت
نیمه ی اول.

ولی حقیقتا زندگی چیست

زندگی یعنی

همین لحظه

زندگی یعنی همین امروز همین حالا

پس قدر لحظه لحظه ی وجودتان را بدانید

 و آن را  با حسرت و آرزو های موهوم از دست ندهید!

تعداد بازدید از این مطلب: 112
برچسب‌ها: زندگی یعنی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 11 مرداد 1393
نظرات
خواهش می‌کنم کودکان ما را نجات دهید. این وظیفه شماست. Please save our children. Itis your duty

پیام یکی از خبرنگاران در غزه به کل دنیا
"
دارند همه ما را می‌کشند، دارند همه ما را می‌سوزانند.

 خواهش می‌کنم کودکان ما را نجات دهید. این وظیفه شماست.

خواهش می‌کنم به ما کمک کنید. در منطقه شجاعیه قتل عام است! دعا کنید..."

Message of one of thethe reporters inGaza

tothe world:

They  are killingall of us.

 They  are burningall of us

Pleasesaveour children.

 Itis your duty.

 Please help us.

 Shjayh area is genocide! Pray now

تعداد بازدید از این مطلب: 98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 5 مرداد 1393
نظرات
زخم ها را التیام بخش

اگر زخمی داشته باشی ،

مگس ها آن را خواهند یافت

پس قبل از تجمع مگسها آن را التیام بخش!

تعداد بازدید از این مطلب: 93
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
نظرات
خدا می بیند

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند.

روزی به ایشان گفتند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید .

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی : "خدا می بیند" .

 

منبع : وبلاگ جملات زیبا امید

تعداد بازدید از این مطلب: 126
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : چهار شنبه 1 مرداد 1393
نظرات
احادیثی از حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت فاطمه (علیها السلام) : مَنْ أصّْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَّ مَصّْلَحَتِهِ

هرکس عبادات و کارهاى خود را خالصّانه براى خدا انجّام دهد، خداوند بهترین مصّلحت ها و برکات خود را براى او تقدیر مى نماید.

حضرت فاطمه )علیها السلام( : إنَ السَعیدَ کُلَّ السَعیدِ، حَقَ السَعیدِ مَنْ أحَبَ عَلیّاً فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.

 همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ  علیه السلام  در زمان حیات و پس از رحلتش خواهد بود.  

  إلهى وَ سَیِدى، أسْئَلُکَ بِالَذینَ اصّْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى أَنْ تَغْفِرَ لِعُصّاهِ شیعَتى، وَشیعَهِ ذُرّیتَى .

 خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آن ها را برگزّیده اى، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى.

جَعَلَّ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاهَ تَنْزّیهاً لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاهَ تَزّْکِیَهً لِلنَفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِزقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَجَ تَشْییداً لِلدّینِ خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجّات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات )و خمس( را براى تزّکیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحکام أساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

یا أبَا الْحَسَنِ! إنَ رَسُولَ اللّهِ )صّلى الله علیه وآله وسلم( عَهِدَ إلَىَ وَ حَدَثَنى أنّى اَوَلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَ مِنْهُ، فَاصّْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالى وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.

اى ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل کسى هستم از اهلّ بیتش که به او ملحق مى شوم و چاره اى از آن نیست، پس تو صّبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش.

مَنْ سَلَمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَهَ أیّام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَّنَهَ، قُلْتُ لَها: فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا .

هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند. راوى گوید: عرضه داشتم: آیا در زمان حیات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حیات ما باشد; و یا پس از مرگ.

ما صَّنَعَ أبُو الْحَسَنِ إلاّ ما کانَ یَنْبَغى لَهُ، وَ لَقَدْ صَّنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُ ۲هُمْ . آنچه را امام علىّ )علیه السلام( نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجّام داد، وظیفه الهى او بوده است،و آنچه را دیگران انجّام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجّازات مى نماید.

خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِجالَ وَ لا یَراهُنَ الرِجالُ. بهترین چیزّ براى حفظ شخصّیت زن آن است که مردى را نبیند و نیزّ مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

 أوُصّیکَ یا أبَا الْحَسنِ أنْ لا تَنْسانى، وَ تَزُّورَنى بَعْدَ مَماتى. ضمن وصّیّتى به همسرش اظهار داشت: مرا پس از مرگم فراموش نکن; و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیا.

إنّى قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما یُصّْنَعُ بِالنِساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَهِ الثَوبَ فَیَصِّفُها لِمَنْ رَأى، فَلا تَحْمِلینى عَلى سَریر ظاهِر، اُسْتُرینى، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ. در آخرین روزهاى عمر پر برکتش ضمن وصّیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مى دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه اى روى بدنش تشییع مى کنند. و افرادى اندام و حجّم بدن او را مشاهده کرده و براى دیگران تعریف مى نمایند. مرا بر تخت و بلانکاردى که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کاملّ تشییع کن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَإنّى أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُ الریح. مرد نابینائى وارد منزّل شد و حضرت زهراء )علیها السلام(پنهان گشت، وقتى رسول خدا )صّلى الله علیه وآله وسلم( علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.

أصّْبَحْتُ وَ اللهِ! عاتِقَهً لِدُنْیاکُمْ، قالِیَهً لِرِجالِکُمْ. بعد از جریان غصّب فدک و احتجّاج حضرت، بعضى از زنان مهاجر و انصّار به منزّل حضرت آمدند و احوال وى را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنیا را آزاد کردم و هیچ علاقه اى به آن ندارم، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

 إنْ کُنْتَ تَعْمَلُّ بِما أمَرْناکَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ، قَأنْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. اگر آنچه را که ما اهلّ بیت عصّمت و طهارت دستور داده ایم عملّ کنى و از آنچه نهى کرده ایم خوددارى نمائى، تو از شیعیان ما هستى وگرنه، خیر.

حُبِبَ إلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَهُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبیلِّ اللّهِ. سه چیزّ از دنیا براى من دوست داشتنى است: تلاوت قرآن، نگاه به صّورت رسول خدا; و انفاق و کمک به نیازمندان در راه خداوند متعال.

: إنَ اللّهَ یَغْفِرُ الذُنُوبَ جَمیعاً وَلایُبالى. همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از کسى باکى نخواهد داشت.

یا أبَه، ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً یَوْمَ الْقیامَهِ، وا سَوْأتاهُ یَوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. اى پدر، من به یاد روز قیامت افتادم که مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد و فریاد رسى ندارد، جزّ اعمال و علاقه نسبت به اهلّ بیت )علیهم السلام( .

 إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَهِ، أشْفَعُ عُصّاهَ أُمَهِ النَبىَ٫ هنگامى که در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم، خطاکاران امّت پیامبر )صّلى الله علیه وآله وسلم(، را شفاعت مى نمایم. حضرت فاطمه )علیها السلام( : فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُعاءِ، فَإنَها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِتُ فیها إلى أُنْسِ الاْحْیاءِ. ضمن وصّیّتى به امام علىّ )علیه السلام( اظهار نمود: پس از آن که مرا دفن کردى، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیزّ نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد. حضرت فاطمه )علیها السلام( : یا أبَا الحَسَن، إنّى لأسْتَحى مِنْ إلهى أنْ أکَلِفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ. خطاب به همسرش امیرالمؤمنین علىّ )علیه السلام( کرد و اظهار نمود: من از خداى خود شرم دارم که از تو چیزّى را در خواست نمایم و تو توان تهیه آنرا نداشته باشى. حضرت فاطمه )علیها السلام( : خابَتْ أُمَهٌ قَتَلَتْ إبْنَ بِنْتِ نَبِیِها. رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى که فرزند پیامبر خود را به قتلّ رسانند.

وَ النَهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزّیهاً عَنِ الرِجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجّاباً عَنِ اللَعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِرْقَهِ ایجّاباً لِلْعِفَهِ. خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاکى جامعه از زشتى ها و جنایت ها; و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد; و دزدى نکردن، موجب پاکى جامعه و پاکدامنى افراد مى گردد.

وَ حَرَمَ اللّه الشِرْکَ إخْلاصّاً لَهُ بِالرُبُوبِیَهِ، فَاتَقُوا اللّه حَقَ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطیعُوا اللّه فیما أمَرَکُمْ بِهِ، وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ. خداوند سبحان شرک را )در امور مختلف( حرام گرداند تا آن که همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائلّ آیند; پس آن طورى که شایسته است باید تقواى الهى داشته باشید و کارى کنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید. بنابر این باید اطاعت و پیروى کنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهى کرده است، زیرا که تنها علماء و دانشمندان )اهلّ معرفت( از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.

 أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَ عَلى أهْلِهِ وَ اتَبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّى یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ)علیه السلام .( به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند; و از عترت و اهلّ بیت پیامبر صّلوات اللّه علیهم پیروى و متابعت کرده بودند حتّى دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى کردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکى پس از دیگرى منتقلّ مى گردید و در نهایت تحویلّ قائم آل محمّد ) عجّلّ اللّه فرجه الشّریف ، و صّلوات اللّه علیهم اجمعین( مى گردید که او نهمین فرزند از حسین )علیه السلام( مى باشد.

 منبع : چهل حدیث

تعداد بازدید از این مطلب: 100
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
نظرات
چرا فقط دخترها موظفند كه موهای خود را بپوشانند اگر موضوع تحریك پذیری است چرا درمورد پسرها صدق نمی كن

در اسلام حجاب زن ها از مردها بیشتر و پوشیده تر است كه جامعه ما برای حفظ آن حساسیت و فعالیت های زیادی انجام می دهد كه شاید برای هر یك از شماها سوالات وابهامات زیادی به وجود آورده است در این مطلب می خواهیم به موضوع حجاب كه ما چرا باید حجاب را رعایت بكنیم؟ التزامات حجاب چیست؟ چرا فقط دخترها موظفند كه موهای خود را بپوشانند اگر موضوع تحریك پذیری است چرا درمورد پسرها صدق نمی كند؟ اگر پسرها از راه چشم عاشق و یا شهوت انگیز می شوند خوب دخترها هم میتوان از راه چشم شهوت انگیزشوند.؟
برای روشن شدن فلسفه حجاب وتفاوت آن با پوشش مردان،توجه به مطالب ذیل لازم است:
1-توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی بر اساس فرهنگ اسلامی ،انسان موجودی است كه برای رسیدن به كمال معنویت خلق گردیده است،اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یك از آنها در حد نیاز طبیعی ،سبب شكوفایی همه استعداد های شده و او را به سوی كمال هدایت كرده است .
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است .
2- توجه به ساختارفیزیولوژی انسان نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه مستقیم با تفاوت جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و روان شناسی زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرك های چشمی شهوت انگیز حساس ترند وچون تاثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است از سوی دیگرترشح هورمون های جنسی درمرد  یكنواخت وبدون انقطاع است ، مردان به صورتی كسترده تحت تاثیر محرك های شهوانی قرار می گیرند اما زن ها نسبت به لمس ودرد حساس ترند و به محركهایی حسی پاسخ می دهند حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیك است از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دوره ای ترشح می شوند به طور متفاوت عمل می كنند تاثیر محرك های شهوانی بر زن   بسیار محدود است و نسبت به مرد بسیار كمتراست.
استاد مطهری در زمینه پوشش زنان می فرمایند.«اما علت این كه در اسلام دستور پوشش فقط به زنان اختصاص به زنان یافته ،این است كه میل به خودنمایی وخود آرایی مخصوص به زنان است . از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شكار است و زن شكارچی ،همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن زن  شكار است و مردشكارچی میل زن به خود آرایی از حس شكارچی گری اوناشی می شود .درهیچ جایی دنیا سابقه ندارد كه مرد لباسهایی بدن نما و آرایش هایی تحریك كننده به كار برند این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد بنابر این انحراف تبرج  و برهنگی از انحراف هایی مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنها مقرر گردیده است.
به عبارت دیگر:جاذبه وكشش جنسی وزیبایی خاص زنانه و تحریك پذیری جنسی مردانه یكی از علت های این حكم است :بنابر این جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یكسان نیست و همین طور تحریك پذیری زنان ومردان به یك صورت نمی باشد و این مسئله از نظری علمی نیز كاملا پذیرفته است .
البته این بدان معنا نیست كه مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند بلكه برای آنها نیز محدودیت در نظر گرفته شده است اما همان گونه كه بیان شده در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق می توان گفت :حجاب در اسلام از یك مسئله كلی  و اساسی ریشه گرفته است  اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی(چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر )به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای كار و فعالیت باشد بر خلاف سیستم غربی كه حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می ریزد.
اسلام قائل به تفكیك این دو محیط است و برای تامین این هدف ،پوشش و حجاب را توصیه نموده است زیرا بی بندوباری در پوشش به معنایی عدم ضابطه در تحریك غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی كه آثار شوم آن بر كسی پوشیده نیست را به دنبال دارد

وبلاگ عشق به زندگی

تعداد بازدید از این مطلب: 345
برچسب‌ها: شهید مطهری , حجاب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 23 تير 1393
نظرات

شمس تبریزی :کسی یک سخن شنید و در همه ی عمر سوخت.

جان من فدای او باد!

در خانه کس است یک حرف بس است

تعداد بازدید از این مطلب: 129
برچسب‌ها: یک حرف , شمس تبریزی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 16 تير 1393
نظرات
 مدیریت زمان را ه رسیدن به موفقیت است 2
  • به نظم در مکان و مدیریت آن اهمیت بدهید:مدیریت مکان یعنی ایجاد تعادل و هماهنگی بین وسایل پیرامون مان تا در زندگی مان تاثیراتی سودمند پدید آید. 

عوامل موثر در مدیریت مکان: 

پاکیزگی فیزیکی: زدودن هر گونه چرک، دود، چربی و خاک آلودگی از محیط زندگی، پالایش مکان است.

عدم انباشتگی و درهم ریختگی: هر گونه بی نظمی و درهم برهمی و نگهداری انبوهی از اشیاء غیرلازم و مواد زائد در زندگی ساکنان آن مکان اغتشاش و گرفتگی تولید می کند.

 فقط آنچه را که در دست دارید یا مورد استفاده قرار می دهید نگه دارید.ظاهر اتاقتان چیزی است که در درونتان اثر می گذارد پس اگر اتاقتان نامنظم باشد قطعاً نوعی بی نظمی و درهم ریختگی درونی نیز وجود دارد. با جمع و جور کردن و نظم بخشیدن به بیرون، درون نیز به سوی نظم و هماهنگی پیش می رود.هر چه اشیاء بیشتری را در فضای زندگیتان وارد کنید فضای کمتری برای جریان آزاد انرژی باقی می ماند و به انجام رساندن امور دشوارتر است.هر چیز ناتمام در سطح فیزیکی، ذهنی یا عاطفی، روان آدمی را دچار درهم ریختگی می کند دکمه ی افتاده ای که باید دوخت، تکلیفی که نیمه کاره است و هزاران چیز ناتمام اگر تمام شان نکنید جلوی پیشرفت زندگی تان را می گیرد.

مطمئن بشويد همه چيزمرتب و منظم است.
یکی  از قانونهای طلاییمدیریت زمان نظم است.از کودکي هميشه به ما ياد داده‌اند که هر چيز را که برمي‌داريد سر جاي خود بگذاريد يا همه چيز را در جاي مناسب خود قرار دهيد اما ما وقتيکمي مشغوليت پيدا مي‌کنيم ديگر اين دو اصل را فراموش مي‌کنيم.براي مثال هميشه به دنبال فايل‌ها در کامپيوتر خود مي‌گرديم در حالي که اگريک بار آنها را در کامپيوتر مرتب کرده بوديم و نظم بخشيده بوديم ديگر هر بار اينهمه دچار اتلاف وقت نبوديم. همين را تعميم بدهيد به چيزهاي ديگر در محيط کار.نظم وترتيب بزرگترين عامل در جلوگيري از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زيردستان خودمثلا به بچه‌ها وقتي مادر آنها هستيد يا کارگران وقتي سرکارگر هستيد ) ياد دهيدچگونه با نظم در بهينه‌سازي وقت کل سيستم ياري‌گر باشند.

  • چشم انداز درازمدت خود را شرح و بسط دهید می خواهید ظرف پنج سال آینده به کجا برسید؟

  • همیشه از خودتان بپرسید: با ارزش ترین استفاده ای که در حال حاضر می توانم از وقتم بکنم چیست؟

  • برای مدیریت زمان خود، باید خوشبختی را هدف اصلی زندگیتان قرار دهید.

  • سعی کنید در آن واحد فقط روی تغییر دادن یکی از رفتارهای خود تمرکز کنید.

  • قابلیت های خود را در زمینه هایی که نتایج کلیدی برای شما به بار می آورد افزایش دهید.

  • از یک دفترچه برنامه ریزی به عنوان وسیله اصلی تنظیم وقت خود استفاده کنید و روی کاغذ فکر کنید.

  • برای هر هفته از هفته ی قبل و برای هر روز از روز قبل برنامه ریزی کنید.

  • کارهای تان را یکی یکی انجام دهید و وقتی کاری را به اتمام رساندید آن را کنار بگذارید.

  • مدام از خودتان بپرسید: "می خواهم چه کاری انجام بدهم؟" و "چطور می خواهم این کار را انجام دهم؟"

  • از تلفن به عنوان یک وسیله ی کاری استفاده کنید زود بروید سر اصل مطلب و از تعارفات کم کنید.

  • برای هر یک از مکالمات تلفنی خود از قبل برنامه ریزی کنید و مکالمات خود را دسته بندی کنید و آنها را با هم انجام دهید.

  • هر قدر درانجام امور ساده، منظم تر و مقرراتی تر باشید می توانید در انجام امور مهم طبیعی تر و آزادانه تر عمل کنید.

  • برای اینکه به حداکثر بهره وری دست پیدا کنید با تکرار پی در پی این جمله به خودشان نظم و ترتیب بدهید: "خوب برگردیم سر کار" 

  • خود را به عنوان فردی منظم، کارآمد و موثر تصور کنید.

  • خود را ملزم کنید که وقت شناس باشید و دیگران را معطل نگذارید.

  • کارهایتان را دسته بندی کنید و تمام کارهای مشابه را همزمان انجام دهید.

  • فکر کردن از آینده به گذشته را تمرین کنید موقعیت خود را در سال بعد مجسم کرده و از آن دیدگاه به مسیر پشت سر خود نگاه کنید.

  • برقراری ارتباط ضعیف یا نامفهوم با دیگران از عمده ترین عوامل اتلاف وقت است.

  • توانایی حل مسایل به نحو خوب و موثر موجب صرفه جویی بسیار در وقت می شود.

  • مسئله هر چه باشد پیش از آنکه به حل آن بپردازید آن را بطور دقیق و روشن روی کاغذ بیاورید. 

  • اختصاص دادن وقت خود به دیگران به منظور آموزش چگونگی انجام کارهایشان یکی از عوامل مهم صرفه جویی در وقت است.

  • اولین ساعت روز را که به ساعت طلایی معروف است صرف خودتان کنید.

  • همیشه برای انجام کارهایتان جدول زمان بندی شده داشته باشید و تمام کارها و قرار ملاقات ها را در آن بنویسید. 

  • انسان های برتر، از وقت خود به گونه ای استفاده می کنند که گویی دیگران نظاره گر اعمال آنها هستند حتی وقتی که تنها هستند و کسی آنها را نمی بیند.

  • انسانهای برتر می توانند همزمان هم دید درازمدت داشته باشند و هم کوتاه مدت.

  • داشتن ذهن انعطاف پذیر کلید مدیریت زمان و استفاده بهتر از وقت است.

  • یکی از عوامل مهم اتلاف وقت ادامه دادن به ارتباط با افرادی است که به شما و اهدافتان هماهنگی لازم را ندارند. 

  • استراحت کوتاه و ریلکس کردن از ابزارهای مدیریت زمان است. یک استراحت کوتاه می تواند شما را برای ساعاتی که در پیش دارید شارژ کند.

  • اطلاعات و مدارک خود را با دقت بایگانی کنید زیرا 30 درصد از وقت معمولاً صرف جستجو برای یافتن چیزهایی می شود که معلوم نیست کجا گذاشته شده اند.

  • تندخوانی را یاد بگیرید تا بتوانید در مدت کوتاه تری مطالب بیشتری را مطالعه کنید.

  • از خواندن مطالب غیر ضروری خودداری کنید. 80 درصد از کلیه اطلاعاتی که بایگانی و ذخیره می شوند هرگز مورد استفاده مجدد قرار نمی گیرند.

  • در هر هفته یک روز و هر چهار ماه یک هفته هر سال حداقل دو هفته کامل به تعطیلات بروید زیرا به تعطیلات رفتن یکی از بهترین راه های استفاده از وقت است.

  • برنامه‌هاي مديريتزمان‌تان را اجرايي و گسترده کنيد.شماکم‌کم بايد اين زمان‌هاي محدود را افزايش بدهيد و در عين حال تعداد اهداف را همزياد کنيد. براي مثال براي يک ماه نه SMS بزنيد. نه برنامه‌هاي وقت‌گير و بعضا وقتتلف‌کن تلوزيون را نگاه کنيد. نه وبگردي بيهوده کنيد و نه

  • از ابزارهايمديريت زمان استفاده کنيد.خوب بديهي است که حتييک برگ کاغذ هم مي‌تواند ابزار مديريت زمان باشد، اگر شما کارهاي‌تان را مرتب ومنظم روي آن بنويسيد و تحليل کنيد.در حقيقت قسمت مهم کار هم همينجاست.چه نرم افزارهاي بسيار پيشرفته و چه Outlook ساده همهمي‌توانند شما را در رسيدن به مقصودتان کمک کنند.مهم اين است که شما خودتان بتوانيدبه نوبه خودتان کمک کنيد.با استفاده از ابزارهاي زيادي که وجود دارد زمان بنديروزانه خودتان را بنويسيد و کلاه‌تان را قاضي کنيد ببينيد کجاي کار را اشتباه کرديدو کجاها را هم درست رفتيد.پشت گوش نیندازيد خيلي زود عيب و ايرادهاي کارتان را متوجهمي‌شويد.

  • در برنامه ریزی مدیریت زمان بي‌رحمانه اولويت‌ بنديکنيد.ممکن است شما 10 تا کار داشتهباشيد. آيا شما انساني هستيد که بتوانيد در يک لحظه هر 10 کار را انجام دهيد؟ اگرمي‌توانيد انسان نيستيد. فرشته‌اي چيزي هستيد احتمالا!کارهاي‌تان را اولويت‌بندي کنيد. مسلما به کارهايي برمي‌خوريد که سريع‌تربايد انجام شوند يا کارهايي که اگر عقب بيافتند ضرر بيشتري را به شما تحميلمي‌کنند. يادتان باشد اگر اشتباه اولويت‌بندي کنيد ضرر مي‌کنيد پس براي جلوگيري ازآسيب‌هاي زماني هم که شده است بي‌رحم و خشن باشيد.

  • «به ديگران محول کردن» را يادبگيريد.اين بيشتر براي بيزينس و مديريت تجاريکاربرد دارد اما مي‌شود به زندگي شخصي هم تعميمش داد.شما مدير شرکت هستيد و نه کسيکه بخواهد همه فن حريفي خود را به رخ ديگران بکشد.سعي کنيد ياد بگيريد چطوربارکارها را ميان افرادي که سوپروايزر يا سرپرستشان هستيد تقسيم کنيد.Decide To Delegate يک منبع انگليسي خوب براي آشنايي با مباني تقسيم کار به اين سبکاست.

  • خود را عادت بدهيد به قرار دادن زمان‌هاي محدودي در ميانهفعاليت‌ها
    یکی از قانون های طلایی مدیرت زماناین است که خودتان را عادت بدهيد بين کارهايي که مي‌کنيد يک زمان محدود هم در نظربگيريد براي يک سري کارهاي خاص. بگذاريد مثال بزنم.
    شمانمي‌توانيد کل روز را به ايميل جواب دادن بگذرانيد. ولي مي‌توانيد بينفعاليت‌هاي‌تان زمان‌هاي کوتاه 15 دقيقه‌اي به پاسخ دادن به Email اختصاص بدهيد. همان 15 دقيقه هم بايد اصولي پاسخ داد و بي‌جهت ايميل چک کردن را کشنداد!

  • وقت‌تان را طوري تنظيم کنيد که اسير انتظارنشويد.
    شما مي‌توانيد به مطب دندان‌ پزشک تانبرويد و منتظر بمانيد تا وقت ويزيت‌تان برسد. اما راستش را بخواهيد شما اصلا نيازينداريد برويد آنجا و با انگشت‌هاي‌تان بازي کنيد يا مجلاتي بخوانيد که تاريخشانحداقل براي سال 85 است.با موبايل يا PDA يک ليست ازکارهايي که بايد بکنيد درست کنيد. براي يک زن خانه‌دار اين مي‌تواند خريد مايحتاج،تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهاي خانه، رفتن دنبال بچه‌ها يا کارهايي از ايندست باشد که بعضا بسيار وقت‌گير هم هست.
    حالا خيلي راحت‌ترهستيد که طوري برنامه‌ريزي کنيد در صف يا انتظار نايستيد يا حداقل از قبل بتوانيدپيش‌بيني درستي از شرايط پيش رو داشته باشيد.تکنولوژي به کمک شمامي‌آيد.

  • باید دقت کنیم که مدیریت زمان در واقع تغییر رفتارهاست. باید توجه داشته باشیم که تفکراتی که ذهن ما را مشغول کرده و زمان ما را هدر داده را از ذهن خود پاک کنیم وگرنه ذِهنمان آمادگی لازم و مؤثر را نخواهد داشت.

  • برای تغییر هیچگاه دیر نیست،هروقت ماهی را از آب بگیرید تازه است مدیریت زمان را از همین لحظه شروع کنید،. با مدیریت زمان می توانند جلوی پس رفت (یا رشد ناکافی) را بگیرند.

  • زمان اوج بازدهی را مشخص كنید: بهره‌بری از زمان و آگاهی در این زمینه، در هر یک از ما به طرز چشم‌گیری متفاوت است. كارهایی را كه در طول روز انجام می‌دهیم تا حد زیادی بستگی به مقدار انرژی، انگیزه، توانایی‏ها، مهارت‏ها و دیگر منابع در دسترس دارد. بررسی «الگوهای زمانی» كه در خلال آنها به انجام كارها می‌پردازیم، در واقع، نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن مدیریت زمان است.منظور از زمان اوج، همان ساعت‏هایی است كه فرد بسیار پرانرژی و بازدهی و كارایی‌اش بالاست. ساعت بیولوژیكی (ساعت زیستی) بدن كه تأثیر بسزایی بر روی عملكرد فرد دارد، در هر یک از ما متفاوت است. به طور كلی، می‌توان افراد را به سه گروه تقسیم كرد؛ دسته اول در ساعت‏های آغازین بامداد، بسیار فعال و پرانرژی هستند و با بازدهی بالا، كارها را انجام می‌دهند. دسته دوم در ساعت‏های واپسین، بعدازظهر، بسیار پركارند و بازدهی كارشان در آن ساعت‏ها بیشتر از مواقع دیگر است و آخرین گروه، شب‌زنده‌داران هستند كه نیمه‏های شب را بهترین موقع برای انجام دادن كارها می‌دانند. پیش از هر چیز، شما باید زمان اوج كاری خود را معین كنید و آن را به كارهای سخت‌تر یا اپرانرژی و بازدهی و كارایی‌ خود اختصاص دهید.

  • زمان خود را  با «تعادل»  استفاده كنید؛زمان ما در یک روز، میان كار به عبادت، استراحت و تفریح، تقسیم می‌شود. تعادل به این معناست كه باید زمان كافی برای انجام كارهای بیرون، حفظ و بهبود روابط شاد خانوادگی، خواب، استراحت و فعالیت‏هایی مانند ورزش و مطالعه داشته باشید.

  • باید محدودیت زمان را بپذیریم؛ یقیناً در بعضی از دوره‏های زندگی، زمان كافی برای انجام هر كاری كه دلمان می‌خواهد نداریم. این نكته، به ویژه برای خانواده‏هایی كه بچه‏های كوچک دارند و افراد مجردی كه باید كارهای خارج و داخل خانه را خودشان به تنهایی انجام دهند، حائز اهمیت است

  • هدف‌گذاری كنید:برای استفاده بهینه از زمان، نخست باید بر روی اهدافتان متمركز شوید. تمام اهداف اعم از شخصی، كاری، اجتماعی، خانوادگی و مالی، مهم هستند و رسیدن به آنها، نیازمند زمان است.من معتقدم که ترس مردم از شکست، مانع ار آن می شود که اهدافشان را بر روی کاغذ آورند.بیشتر مردم ترجیح می‌دهند بر روی چند هدف در زندگی‌شان كار كنند. بررسی اهداف به طور كامل و دقیق، پیش‌نیاز اصلی برای موفقیت در این كار است. شما باید بدانید در زندگی چه چیزی می‌خواهید و چه كسانی و چه سازمان‌ها، علت‏ها و انگیزه‏هایی، برای شما مهم‌تر هستند. بعد از تصمیم گرفتن درمورد اهدافتان، آنها را برروی كاغذ بنویسید؛ در غیر این صورت، ممكن است اهدافتان مبهم باقی بمانند و هیچ‌گاه متوجه نشوید كه آیا به آنها دست یافته‏اید یا نه؟ پس به فعالیت‏ها و كارهایی بپردازید كه شما را در رسیدن به این اهداف كمك می‌كنند. حال به منظور رسیدن به هدف نهایی، باید قدم‏های كوچک را كه در واقع همان اهداف كوتاه‌مدت هستند، بردارید. تكمیل به موقع این كارهای كوچک و كوتاه‌مدت، اولویت دارد؛ در غیر این صورت، زمان را ازدست داده‏اید؛ بدون آن كه پیشرفتی حاصل شود.

  • عادتهای غلط خود را تغییر دهید:

    عادتهای غلط فرد، از مهمترین عوامل مخرب زمان به شمار می‌آید. تجربه نشان داده است که با کنترل چند نوع از عوامل مخرب ، می‌توان سایر آفتها را نیز محدود کرد. برای شناسایی عوامل تخریبی زمان ، بایستی به بررسی و مطالعه منشها و روشهای خود پرداخت و آفات موجود را شناسایی کرد. برای شناسایی آفتهای وقت ،بررسی عملکرد روزانهیکی از راههای مناسب به شمار می‌آید که در این راستا ، فرد می‌تواند بایادداشتعملکرد روزانه خود و تجزیه و تحلیل آن در طول روزها ، هفته‌ها و ماهها ، اشکالات موجود را دریابد. چنانکه گفته شد، شناسایی آفتهای تخریبی زمان ، یک گام اساسی در راه مبارزه به شمار می‌آید و نکته اینکه ، شناسایی این عوامل ، برخی راه حلهای مناسب را نیز روشن خواهد کرد.

    برای مبارزه با آفتهای مربوط به خلق و خوی افراد که زمان را تلف می‌کنند، بهترین راه ، برقراری یکانضباط شخصیمستمر است که موجب بروز تغییرات تدریجی در این راه می‌گردد. از آنجا که عادتهای نامناسب به صورت تدریجی شکل می‌گیرند و موجب تخریب زمان می‌گردند، لذا تغییر این عادات نیز در طول زمان میسر خواهد بود، بر این اساس ، بایستی سرلوحه کار در شناسایی و از بین بردن عوامل مخرب زمان باشد.

  • باید  کار ها و تصمیمات غیر ضروری خود را حذف نمایید:

مدیریت زمان مادر تمام مدیریت هاست. برای مدیریت زمان به ناچار باید خیلی از کارها را حذف کنیم.

  • تکنیک 10-10-10 یکی از تکنیک هایی است که در حذف بسیاری از کارها و تصمیمات غیر ضروری به ما کمک می کند. این تکنیک به ما می آموزد که بسیاری از کارها،تصمیمات و ایده هایی(همان ایده هایی که وقتی سر ذوق هستید و دور اتاق می چرخید،به ذهنتان می رسد و در دفتر یادداشتتان می نویسید) که در ذهنمان هست را باید حذف کنیم و به کارهای اصلی بپردازیم. اول بار این تکنیک توسط سوزی ولچ(Suzy Welch  ) ارائه گردید. اساس این تکنیک بر اساس سه پرسش زیر هست. دقت کنید: هر کاری که قرار است انجام دهید، دست نگه دارید. ابتدا سه پرسش زیر را از خودتان بپرسید.

  • پرسش اول:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 دقیقه چیست؟

  • پرسش دوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 ماه چیست؟ 

  • پرسش سوم:نتیجه این کار یا تصمیم بعد از 10 سال چیست؟ اصل نگرش بلند مدت (فوت مدیریت زمان!) درتکنیک 10-10-10 آمده هست. در ضمن به ما کمک می کند تا راحتتر تصمیمات احساسی را حذف کنیم.

  • وقتی 20 ساله هستید میترسید دیگران درباره شما چه فکری میکنند؟

  • وقتی 40 ساله می شوید اصلا برایتان مهم نیست که دیگران چه فکری درباره شما می کنند؟

  • وقتی 60 ساله می شوید تازه می فهمید که اصلا هیچ کس درباره شما فکر نمی کند؟

مطمئن باشید اگر فکر و باور دیگران درباره شما جهت موفقیت لازم بود هیچ کس به موفقیت نمیرسید. شما اگر هدف در زندگیتان داشته باشید باید تصمیمات خود را در راستای رسیدن به آن پایه ریزی کنید. به شما ربطی ندارد که دیگران درباره شما چه فکری میکنند. بر اساس این قانون(20-40-60) اصلا کسی درباره شما فکر نمیکند. درگیر کردن خود که درباره اینکه مردم درباره موی شما یا لباس شما همچنین محل زندگی شما چه فکری می کنند هیچ نتیجه ای ندارد و مطمئن باشید زمان خود را هدر می دهید.هزینه جهت دکوراسیون منزل فقط برای اینکه جلوی دختر خاله آبروداری کنید یا تعویض گوشی خود برای درآوردن چشم همکلاسیتان و یا ...همه موارد بالا جزء هزینه تراشی و تحمل فشارهای روانی به جهت اینکه فکر مردم را عوض کنید کاری عبث و بیهوده است. به جای اینکارها تمام زمان خود را مشغول کارهای بکنید که شما را به هدفتان می رساند.یعنی مدیریت زمان و برنامه ریزی خود را مطابق با اهداف خود پایه ریزی کنید تا به موفقیت برسید.

  • 5 قدم زیر را امتحان کنید.
    1. ارزیابی: واقعاً چه می خواهیم؟ در چه جهتی رو به حرکتیم؟ الان چه می کنیم؟
    2. واقعی شدن: چه چیز واقعاً اهمیت دارد و روی اهداف طولانی مدت ما اثر می گذارد و بیشتر آن را پشتیبانی می کند؟ چه چیزهایی فاقد اهمیت هستند؟ چه چیز حواس و تمرکز من را بر هم می زند؟
    3. برنامه: برای رسیدن به اهدافم چه کار باید بکنم؟ قدم های اصلی برای رسیدن به اهداف کدام ها هستند؟ چطور باید اینکار را انجام دهم؟ چه برنامه یا استراتژی من را متمرکز می کند؟
    4. تمرکز: برای رسیدن به این اهداف، باید چه کسی باشید و از چه ساختارهایی پیروی کنید؟
    5. کنترل/ارزیابی: آیا کارهای کوچک و پیش پا افتاده انجام می دهم؟ آیا وقتم را هدر می دهم؟ چه چیز کار میکند/ چه چیز کار نمی کند؟ چطور می توانم کارهایی که انجام می دهم را موثرتر کنم؟
    چالش اصلی حفظ نظم، تمرکز و ترتیب در این استراتژی هاست. هدف اصلی و بلند مدتتان را تشخیص دهید، واقعگرا باشید، نقشه بکشید، ساختارهایی برای حفظ تمرکز فکریتان ایجاد کنید و کارتان را کنترل کنید. برای برنامه تان زمان بگذارید و روند کارتان را مداوم کنید. اگر واقعاً در این اهداف جدی هستید، همین امروز دست به کار شوید. برای رسیدن به موفقیت از متخصصین ویژه هم می توانید کمک بگیرید. باید محیط مناسب را برای فعالیت خود آماده کنید. با این اقدامات است که می توانید به موفقیت دست پیدا کنید! پس عجله کنید.

  • يک برنامه روزمرهتنظيم کنيم.
    در برنامه مدیریت زمان يک برنامهروزمره براي خودتان درست کنيد.براي مثال فکر کنيد صبح که بيدار شديد کار شماره يکرا بکنيد ( مثلا ايميل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنيد ( مثلا رفتن به بانکبراي امور مالي ) و در آخر هم يک برنامه جمع‌بندي داشته باشيدیک برنامه زمانی، هم می‌تواند نمایی خلاصه از كارهایی باشد كه می‌خواهید در آینده نزدیک انجام دهید و هم یک برنامه بسیار دقیق از كارها با تمام جزئیاتشان‌ است.اغلب مردم در یک زمان نمی‌توانند بر روی تمام برنامه‏ها، فعالیت‏ها و اهدافشان متمركز باشند. بنابراین، آنها را روی كاغذ بنویسید و فهرست‏های متفاوتی از برنامه‏هایتان تهیه كنید.برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است.به صورت اصولی برنامه ریزی کنید و سپس آنرا اجرا نمایید.

برنامه ریزی. برنامه ریزی یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت زمان و پروژه است.

  در مورد برنامه ریزی ، شاید دیگران بتوانند به ما کمک کنند، اما باید این را در نظر داشته باشیم که نقش اصلی ما هستیم ، چرا که هیچ کس مانند ما دلسوز و نگران سرنوشتمان نیست و از جزئیات کارمان آگاه نیست.

  • منابع:

تعداد بازدید از این مطلب: 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 16 تير 1393
نظرات

انسان قادر به توقف موج نیست

اما می تواند روی آن موج سواری کند

تعداد بازدید از این مطلب: 113
برچسب‌ها: انسان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 16 تير 1393
نظرات
درباره ما
این کوه ها ی رنگی در بخش خواجه در 25 کیلومتری شهر تبریز واقع شده که از عجایب خلقت می باشد *********************************** خدایا من در کلبه فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری "امام سجاد علیه السلام"##########################################کپی از مطالب مجاز است به شرط سه صلوات بر ای سلامتی و تعجیل ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ********************************** به وبلاگ خود خوش آمدید
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید