شده که یک کاری بکنی که تا آخر عمر افسوسش رو بخوری .آره امروز یه کاری کردم که همچین حسی بهم دست داد .یه سهل انکاری ...و در یه لحظه فکر کردم همه چی تموم شده ولی خدا خیلی خیلی مهربون و نخواست که من تا آخر عمرم احساس گناه کنم ...همه چی به خیر گذشت ...ولی الان هم حالم درست و حسابی سرجاش نیامده ...چقدر انسان ضعیف... وچه اتفاقایی کوچکی که می تونه سرنوشتها رو عوض کنه ...کاش قدر لحظه هایی رو سپری می کنیم رو بیشتر از اینها بدونیم...برا چیزهای بی خودی اینقدر بی طاقت نشیم ...اصلا بعضی چیزها ارزش وقت گذاشتن هم ندارند چه برسه به اینکه برات بشند مشغله ذهنی برات بشند نگرانی ...زندگی بیشتر از اینها می ارزه ...خدایا خیلی ممنونم ...برا همه چی و اینکه تو....خدای منی...ممنون !
خوردن قرص، چک کردنهمیشگی قند خونیا تزریق انسولین احتمالا ایده ی چندان خوبی برای داشتن اوقات خوش به نظر نمی رسد. اما حداقل تلاش برای کنترل دیابتبهترین چاره برای پیشگیری از وقوع عوارض وحشتناک آن است.
به گزارش مجله اینترنتی به نقل از مجله سلامتی ؛ دکتر بتول هاتی پوقلو، متخصص غدد در کلینیک کلیوند معتقد است، اگر مراقب خودتان نباشید، عوارض دیابت۵سال پس از ابتلا آغاز می شود؛ و ظرف حدودا ۱۰ تا ۱۵ سال، اکثر بیماران با مشکلات متعددی روبرو خواهند شد. خوشبختانه، پیروی از یک رژیم مغذی، ورزش و مصرف دارو نه تنها ممکن است عوارض و پیشرفت بیماری را متوقف کند، بلکه ممکن است آن ها را معکوس نماید.
برای پیروی از برنامه ی درمانی به انگیزه نیاز دارید؟ در ادامه به مشکلات و عوارضی که با توقف درمان رخ می دهد، اشاره می کنیم.
در دیابتنوع ۱، بدن تولید انسولین، هورمون تنظیم قند خون، را متوقف می کند. در دیابتنوع ۲، بدن قادر به مصرف انسولین تولید شده نیست. در نتیجه، هر چه کلسترول خوب پایین تر باشد، میزان چربی های مضربه نام تری گلیسیرید افزایش می یابد. مقاومت بدن به انسولین منجر به سخت شدن عروق باریک می شود که فشار خونرا افزایش می دهد. درنتیجه، حدودا ۷۰٪ از افراد مبتلا به دیابت، نوع ۱ یا ۲، فشار خوننیز دارند، عاملی خطرناک برای سکته ، بیماری های قلبی و اختلالاتتفکر و حافظه.
دکتر رابرت گبی، مدیر ارشد پزشکی در مرکز دیابتجاسلین در بوستون می گوید، چنانچه با ورزش و رژیم به تنهایی و یا با درمان دارویی موفق به کنترل فشار خونبالا و کلسترول بالا نشوید، پیشرفت سایر عوارض تسریع می گردد.
۲. ضعف بینایی
بیش از ۴ میلیون نفر از افراد دیابتی متحمل درجاتی از رتینوپاتی، یا آسیبهای بافت حساس به نور در پشت چشم، هستند. این امر از قند خونبالا که به عروق خونی ظریف چشم آسیبمی رساند، ناشی می شود، فرآیندی که ۷ سال پیش از تشخیص آغاز می شود.
مراحل اولیه هیچ گونه علائمی ندارد، اما به مرور دید را تارتر می کند. نتایج مطالعات بر روی افراد مبتلا به دیابتنوع ۲ نشان می دهد، چنانچه شاخص قند خوندر طول زمان حدودا ۱٪ افزایش یابد، خطر ایجاد یا وخامت مشکلات چشمی حدودا یک سوم افزایش می یابد. هاتی پوقلو می گوید که در بیست سال آینده، حدود ۸۰٪ افراد دیابتی مبتلا به رتینوپاتی و حدود ۱۰۰۰۰ نفر نیز سالانه نابینا می شوند.
در طول زمان، قند خونبالا نفرون ها، ترکیبات کوچکی در کلیه هاکه تصفیه کننده ی خونهستند، را غلیظ و زخمی می کنند. ترشح پروتئیندر ادرار در ۷٪ از موارد ناشی از مراحل اولیه ی مشکلات کلیوی است که در گذر زمان دیابتنوع ۲ بدل خواهد شد. هاتی پوقلو می گوید، حدودا نیمی از افرادی که دیابتخود را کنترل نمی کنند در ده سال آینده متحمل آسیبهای کلیوی، شرایطی که یا نیاز به دیالیز یا پیوند کلیهدارد، خواهند شد.
۴. ضعف اعصاب
حدود ۷.۵٪ از افراد مبتلا به دیابتنروپاتی، آسیبعصبی ناشی از قندخونبالا، دارند. در نهایت نیز حدود نیمی از افراد مبتلا به دیابتنوع ۱ یا ۲ به آن مبتلا می شوند. به گفته ی گبی در ابتدا ممکن است هیچ نوع نشانه ای از سوزش خفیف یا بی حسی در دست و پاهای خود نداشته باشند. اما درنهایت، نروپاتی می تواند موجب درد، ضعف و مشکلات گوارشی شود، در عین حال به عصب های کنترل کننده ی دستگاه گوارش آسیببرساند.
۵. احتمال از دست دادن یکی از پاها
به مرور که آسیبطولانی عصب بین مغز و اندام های تحتانی وخیم تر می شود، قدرت ماهیچه ها نیز کمتر شده و شکل پا تغییر می کند، همین امر موجب انحراف انگشت شست پا، کف پای صاف یا سایر بدفرمی ها می شود. یک قدم اشتباه یا سنگ ریزه در کفش می تواند موجب یک زخم کوچک شود؛ بی حسی اندام ها موجب می شود از آن آگاه نشده و گردش خونضعیف در رگ های خونی آسیبدیده، بهبود را کند می کند.
نتیجه ی نهایی: به گفته ی گبی، عفونت شایع تا استخوان گسترش می یابد. افراد دیابتی سالانه حدود ۷۳۰۰۰ قطع عضو اندام تحتانی بدن را متحمل می شوند و حدود ۶۰٪ قطع عضوها در افراد دیابتی اتفاق می افتد.
۶. مستعد عارضه های قلبی
علاوه برا افزایش فشار خونو کلسترول، قند خونبالا می تواند مستقیما به سیاهرگ ها، سرخرگ ها و عضلات قلب آسیببرساند. احتمال خطر حمله ی قلبی در افراد دیابتی نزدیک به ۲ برابر و احتمال سکته ی مغزی تا ۴ برابر است. هاتی پوقلو می گوید: حمله ی قلبی قاتل شماره یک بیماران دیابتی است. صرفنظر از اینکه اغلب مهلک است، سکته موجب فلج شدن یا از کارافتادگی های شدید می شود.
۷. زندگی کوتاه تر
تمامی مشکلات مربوط به سلامتی سرانجام می تواند به عارضه ی نهایی منجر شود: یعنی مرگ زودرس. مطالعات اخیر در جاما نشان داد، زنان مبتلا به دیابتنوع ۱، ۱۳سال کمتر از سایرین که به دیابتمبتلا نیستند، عمر می کنند.. رسما دیابتبه عنوان هفتمین عامل مرگ ومیر شناخته شده، اما از آنجایی که اغلب عوارض ناشی از آن را در گواهی فوت ذکر می کنند و نه خود بیماری را، عدد واقعی ممکن است خیلی بیشتر اینها باشد.
عجله نکن ... کمی آرامتر ...درحال زندگی کن......برا لذت بردن از نوری که چشمانت را می زند ..... سایه ای که بر سرت می افتد...آه... صدایی از آن دورها می آید ....برا شنیدن صدای آب ...برا درک نوازش باد...برا زندگی کردن ....باید لحظه ای درنگ کنی ...برا درک لحظه ، لحظه ی زندگی ... کمی آرامتر قدم بردار....عجله نکن ....فقط زندگی کن و لذت ببر ....
مبادا فراموش کنید که زمین از لمس پاهای برهنه ی شما به وجد می آید و باد مشتاق بازی با موهای شماست.
خلیل جبران
سریع ترین راه برای رسیدن به طبیعت خوب خویشتن این است که از خودتان مراقبت کنید . بدون توجه ادامه دار به شادی ها و امیال خود ، زندگی تیره و تار به نظر می رسد. وقتی از آخرین ذره انرژی خود برای زندگی کردن و باقی ماندن استفاده می کنید ، نیرویی باقی نمی ماند که صرف یک رابطه ی صمیمانه ، که طبیعتا تلاش و جدیت شما را می طلبد ، بکنید.همیشه ابتدا از خودتان مراقبت کنید.وقتی زنی از عادات ناراحت کننده شوهرش ناراحت است ، بی توجهی به خود تقریبا همیشه علت اصلی گرفتاری است .درست در لحظه ای که از خواب محروم می شوید ، گرسنه می شوید، کلافه می شوید یا تحت تاثیر استرس شدید قرار می گیرید ،به هیچ کس و از جمله به خودتان لطف نمی کنید. وقتی بیش از حد توانایی خود فعالیت می کنید ،وقتی بیش از حد گرفته و خسته می شوید واسپردن امری غیرممکن می شود.واسپردن یعنی آن که متعهد می شوید مهربان و فهیم باشید که لازمه ی آنه صبر و تمرکز است. با مشوش شدن این توانمندی را از دست می دهید.هر چه بیشتر استراحت کنید ، هر چه بیشتر به خود برسید ، هر چه بهتر تغذیه شوید، هرچه بیشتر تفریح کنید، در کار واسپردن موفق تر عمل می نمایید.
تعیین هدف , تمرکز روی نتیجه کار و داشتن تصویری روشن از آنچه در زندگی به دنبالش هستید می تواند باعث تحقق رویا های شما شود....
نخستین گام این است که هدف خود را بنویسید...نوشتن به تحقق آن کمک می کند...قلبت را به روی کاغذ بیاور...
وقتی آنرا قبل از وقوع می سازی ,در واقع با ایمان خود پیش می روی ،درست همانطور که نوشتن آن نشان می دهد به قابل حصول بودن آن اعتقاد داری...راه درست یا غلطی برای انجام آن وجود ندارد.زندگی روایتی است که شما هم دستی در نوشتن آن دارید ...نگران زیاده خواهی نباشید .حتی آرزوهایی را که هیچ ابزار عملی برای تحقق آنها ندارید نیز یادداشت کنید...نوشتن را ادامه دهید ..سریع بنویسید..لفتش ندهید .اگرمتوجه شدید یک هدف را به خاطر بزرگی و دور از دسترس بودن کنار گذاشته اید , آنرا به هر ترتیب بنویسید و یک ستاره کنار آن بگذارید. این یک هدف زنده است ... به خودتان اجازه رویا بینی و یکسرغیرواقع بین بودن بدهید....
ریچارد بولز می گوید : یکی از غم انگیز ترین جملات عالم این است "حالا بیا واقع بین باشیم"
...در زندگی خود دائما منتظر اتفاقات خوب باشید و این اتفاقات هم به وقوع می پیوندند...وقتی آنرا می نویسیم پیامی برای عالم ارسال می کنیم "هی ! من آماده ام" و فرمان های رو! نشانه هایی هستند که پیامی که را باز پس می آورند ، "پیغام شما را گرفتم ، و دارم روی آن کار می کنم"...
وقتی رویا ها را نوشتید گویی که تابلویی را به دست می گیرید : تابلویی که رویش نوشته شده "آماده برای کار"!
منبع کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد، نویسنده:هنریت کلاوسر ،مترجم : محمد گذرآبادی
آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟
دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.
دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.
مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.
احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».
جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».
بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.
*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟
قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».
آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».
از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».
بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.
هنر پذیرفتن در این است که طوری رفتار کنیم که شخص اگر برایمان کار کوچکی انجام داده ،آرزو کند کاش کار مهم تری صورت داده بود
راسل لینز
وقتی هدیه ای را می پذیرید به شوهرتان احساس خوبی می دهید. وقتی همسرتان بچه را در تخت خوابش می گذارد ، وقتی لباسشش را عوض می کند، وقتی در یک مهمانی صندلی اش را به شما پیشکش می کند ،وقتی برای یک فیلم شما را به سینما می برد ،خیلی ساده از او تشکر کنید.
به نظر ساده می رسد ، اما بسیاری از زنان در خود دستور جلساتی دارند که نمی توانند به راحتی آنچه را که شوهرشان به آنها می دهد بپذیرند . از جمله این دستور جلسات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
·اگر بچه را در تختش بگذارد ،بار دیگر لباس او را پشت و رو تن او خواهد کرد.
·بعد از این همه کار روزانه خسته است . من خودم لباسهای بچه را عوض می کنم.
·برای رفتن به سینما پول کافی نداریم.
ممکن است همه اینها توجیهات معتبری باشند اما در کار پذیرفتن تولید اختلال می کنند و بنابراین به صمیمیت موجود لطمه می زنند.
وقتی پیشنهاد او را به هر دلیلی رد می کنید، مانع از آن می شوید که به شما توجهی که شایسته ی آن هستید بشود
اگر صرفا به فکر ازدواج با یک آدم خوب هستید، این را بدانید که توجه به موقعیت اجتماعی، سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده و... یک فاکتور بیرونی است؛ در صورتی که لازمه ایجاد کشش و جذابیت جنسی بین دو نفر قطعا یک فاکتور درونی است که از نظر متخصصان علم رفتارهای جنسی توجه به آن برای تداوم ازدواج بسیار مهم است.
اما فقدان کشش جنسی بین دو نفر چیست و چرا به وجود میآید؟ دکتر عفتالسادات مرقاتی خویی، دکترای تخصصی سکسولوژی میگوید حتی بعد از مرحله ازدواج خیلی از زن و شوهرها با وجود جذابیتی که برای هم دارند جهت احیای رابطه تلاش نمیکنند. خیلی از زوجها فکر میکنند عشق یک بار بین آنها اتفاق افتاده و همیشه با همان کیفیت باقی خواهد ماند؛ در صورتی که برای تداوم یک رابطه جنسی باید از آن مراقبت کرد.
بعد از چندسال ،مهمترین مشکل زوجها؛ عدم کشش جنسی است
زن و شوهرهایی هستند که از لحاظ اجتماعی، تناسب و سنخیت مسئلهای جدی با هم ندارند اما وقتی به مراکز مشاوره و درمانی مراجعه میکنند میگویند مشکل اصلیشان عدم تناسب جنسی است.
میگویند از نظر جنسی نمیتوانیم نیازهای هم را برآورده کنیم و از اینکه در کنار هم هستیم، احساس رضایت نمیکنیم. این را به یاد داشته باشید که در چنین مسائلی بحث بد یا خوب بودن انسانها مطرح نیست بلکه موضوع کشش جنسی بین دو نفر است که حاصل روابط عاشقانه بین زوج است؛ اینکه یکی از طرفین از نظر جنسی جذب همسرش نمیشود و طبیعتا دیگری از اینکه مورد درخواست جنسی همسرش نیست یا توسط او دفع میشود، ناراضی و ناراحت است. تعداد روزافزون مراجعهکننده نشاندهنده این مسئله است که اکثر افراد به شکلی درگیر این مشکلات هستند و به دنبال راهحل درمانی میگردند.
در انتخاب همسر فقط به فاکتورهای بیرونی توجه نکنید
به نظر شما فقدان کشش جنسی بین دو نفر چیست و چرا به وجود میآید؟ در این زمینه باید به دو مسئله توجه کنیم: اول انتخاب شریک زندگی که ممکن است مطلوبیت جنسی نداشته باشد. شاید هر دو نفر انسانهای خوبی باشند اما در انتخاب دچار اشتباه شدهاند، آنها به دلایل و اهداف متعدد بیرونی همدیگر را انتخاب کردهاند مانند تناسب اقتصادی، تحصیلاتی، ظاهر و... که همگی فاکتورهای مهم بیرونی هستند ولی آنچه لازمه ایجاد کشش و جذابیت جنسی بین دو نفر است، قطعا یک فاکتور درونی است که نظریهپردازان و متخصصان علم رفتارهای جنسی آن را به رمانس تعبیر میکنند یا به عبارت دیگر کشش، عشق و علاقه درونی است که بین دو نفر ایجاد میشود.
اشتیاق اولیه را فراموش کنید!
این را بدانید که شور و اشتیاقی که در ابتدای رابطه به وجود میآید قرار نیست در ادامه هم به همان شکل باقی بماند اما اگر به این رابطه رسیدگی نشود، نارضایتی به وجود خواهد آمد. اتفاقا گفتوگوی زن و شوهر نشاندهنده صمیمت بین آنهاست. مستقیم و با احترام به همسرتان بگویید: «جملهای که گفتی مرا ناراحت کرد.» طرف مقابل هم باید از این فرصت استفاده کند و به جای بیتوجهی به احساس همسرش بیان کند: «منظورم از گفتن آن جمله چیز دیگری بود و واقعا نمیخواستم ناراحتت کنم.» ضمن اینکه باید دقیق منظورش را هم بیان کند.
آیا این کشش و هیجان دائمی است؟!
در زمان انتخاب همسر یا شریک زندگی باید خیلی به این مهم توجه شود که آیا «نیاز جنسی» خود فرد است که این کشش را ایجاد میکند یا این یک کشش دوطرفه به دور از هیجانات جنسی است؟ طبیعی است اگر کشش به طرف همسر تنها برای رفع نیاز جنسی خود فرد باشد، میتواند باعث سوءتفاهم و اختلال در شناخت جنسی و انتخاب طرف مقابل باشد و بهراحتی این کشش و جذابیت اولیه به حساب این گذاشته شود که این فرد همانی است که «میخواهم و همواره محرک عاطفی، هیجانی و جنسی من خواهد بود» و این آغاز یک اشتباه است چون عمر این هیجان و کشش خیلی زیاد نخواهد بود!
از عشقتان مراقبت کنید!
گاهی زن و شوهر برای هم جذاب هستند اما برای احیای این کشش و جذابیت و تقویت آن کار زیادی نمیکنند و عشقی که بینشان ایجاد شده بود را به حال خود رها میکنند، با هم حرف نمیزنند و به فاکتورهای تخریبکننده رابطه جنسی بیتوجه هستند. خیلی از زوجها این تصور را دارند که عشق برای یکبار برای آنها اتفاق افتاد و همواره به همان اندازه و کیفیتی که هست باقی خواهد ماند؛ در حالی که عشق و علاقه بین زوجها خمیرمایه کشش جنسی و تداوم روابط جنسی بین آنهاست و نمیتوان آن را بدون مراقبت، احیا و تقویت رها کرد.
در قدم اول نیازهای جنسی خودتان را بشناسید
زن و شوهرها اغلب هیچ مراقبتی از این رابطه پویا نمیکنند. در نتیجه وقتی که رابطه دچار مشکلات عمیق جنسی شد به فکر کمک گرفتن میافتند و میپرسند که چطور میتوان تمام این گرد و غبار را از رابطه جنسیمان بزداییم؟ در حالی که همیشه در مشاورههای قبل از ازدواج و مشکلات زناشویی اصرار داریم که شما به عنوان شوهر یا زن بدون توجه به طرف مقابل مدام باید به این فکر کنید که چطور این رابطه را پویا نگه دارید. برای برقراری رابطه صمیمانه و جنسی ابتدا خودتان را بشناسید و سپس فرد مقابل را بشناسید! باید منافذ ریزی که در رابطه به وجود میآید و به آن توجهی ندارید را به سرعت حل کنید نه اینکه منتظر باشید اتفاقی بیفتد و بعد برای درمان سراغ درمانگر بروید.
در رابطه با مسائل پیش آمده در اتاق خواب گفتوگو کنید
میتوانید به همسرتان بگویید من از ارتباط با تو لذت میبرم اما برایم بیشتر خوشایند خواهد بود اگر از نظر ظاهر، بهداشت و.... وضعیت شما به این شکل باشد. خیلی از افراد از گفتن این موضوع دوری میکنند و گفتن این حقایق را سالها به تاخیر میاندازند. هیچ فردی نباید از گفتن این حرف به همسرش نگران باشد؛ از اینکه نکند دلش را بشکند و... بلکه این نشان از توجه به آن همسر و فضای پیشآمده در اتاق خواب است؛ در حالی که متاسفانه زن و شوهرهای زیادی هستند که بهشدت در حال سوءتفاهم هستند. برای اینکه فکر میکنند اگر مسئلهای که به وجود آمده را مطرح کنند همسرشان دلگیر میشود و... این پنهانکاریها معنایی به غیر از عدم توجه به بنیان خانواده ندارد.
به فاکتورهای مخرب روابط جنسی توجه کنید
اکثر مردها هم از بیان این موارد واهمه دارند چون نگران هستند منجر به تنش و دعوا شود. در بین زنان زیاد دیده میشود زمانی که مرد در حوزه جنسی اظهارنظری میکند یا پیشنهادی دارد افکار زن به هم میریزد، واکنش منفی نشان میدهد و... به جای اینکه زنان این صحبت را به پای نگرانی مرد و حفظ رابطه زناشوییشان بگذارند، در قالب دفاعی فرو میروند. خیلی از زن ها فکر میکنند چون ازدواج کردهاند دیگر نیازی نیست به فاکتورهای مخرب روابط جنسیشان توجه کنند.
طبیعی است هر دو در ادامه این رابطه اذیت میشوند. یکی از بزرگترین مشکلات، ارتباطات کلامی و صمیمت بین زوج است. در نتیجه در زندگی مشترک بیشتر با هم بحث میکنند تا اینکه مثل دو فرد صمیمی راجع به مسائل جنسیشان صحبت کنند.
رابطه جنسی صرفا نزدیکی نیستهمیشه هنگام انتخاب باید به این مسئله توجه داشته باشید که آیا این فرد شریک جنسی خوبی هم برای شما هست؟ آیا میتوانید به لحاظ جنسی همدیگر را جذب کنید؟ میتوانید به نیازهای هم پاسخ دهید؟ متاسفانه افراد قبل از انتخاب همسر به این سوالات فکر نکردهاند! شاید کمتر به این موضوع اهمیت میدهند که این ازدواج یک فضای خصوصی هم در اتاق خواب دارد و باید دو نفر به لحاظ جنسی متناسب باشند و به این معنا نیست که باید رابطه جنسی بین دو نفر که تازه با همدیگر آشنا شده اند، اتفاق بیفتد.
این مسئله قابل قبولی نیست چون بهطور کاذب نتیجه را مثبت میکند! در هیچ مستندی برقراری رابطه جنسی صرفا نزدیکی برای سنجش تناسب و کشش جنسی بین دو نفر اشاره یا تاکید نشده است بلکه بیشتر بر شناخت دو نفر از همدیگر که اغلب بدون محرکات جنسی، تنها با گفتمان و تعامل اجتماعی محقق میشود، تاکید شده است. تعاملات جنسی به تماسهای جسمی- جنسی صرف اطلاق نمیشود بلکه هرگونه رابطه صمیمانه، ارتباط و گفتوگوی خوشایند و لذتبخش بین زوج هم رفتار جنسی تلقی میشود.
این مسئله از محدود و محصور شدن زندگی جنسی زوجها در فضای تناسلی محض پیشگیری میکند و بیشتر روابط جنسی بین زن و شوهر را روابط اجتماعی میبیند و آن روابط را به تمامی روابطی که زن و شوهر در طول روز دارند، تسری میدهد. صحبت از علایق جنسی، ارجحیتها و اولویتهای جنسی و... قدم مهمی است که زوج ها در مسیر شناخت جنسی میتوانند در مراحل انتخاب بردارند.
ما در دوران تغییرات بی سابقه به سر می بریم....در این دوره ی دگرگونی های سریع ،ارزشها ،رسمهاو باور هایمان از هر سو مورد تردید و تهدید قرار گرفته است .و این امر بیش از هر چیز در زمینه روابط زناشویی و خانوادگی آشکار است.
...با این حال ، به دنبال رشد گرایشها ی برابر خواهی در جامعه ، حتی در محدوده ی ازدواج نیز نقشهای جنسی و رابطه ها دگرگون شده است .امروزه ،ازدواج به سادگی گذشته نیست ، زیرا هیچ چیز ، مانند گذشته ، سر جای خودش نیست . در ازدواج سنتی هر کسی جایگاه خود را می دانست ، مرد با اعمال اقتدار مسئول تامین مالی خانواده بود و زن وظیفه ی خانه دار یو فرزند پروری را به عهده داشت . ولی ،اینک زندگی دگرگونی چشمگیری یافته است: مسئولیت ها یا تقسیم شده است و یا بر پایه ی میژگی های فردی تعیین می شود.
پیامد این دگرگونی کاملا آشکار است.هنگامی که نیازهای شخصی و هدف های فرد برآورده شود ، انسان از خود می پرسد : چرا باید به رابطه ای ادامه دهم که تمام بار مسئولیتش بر دوش خودم باشد؟
مساله دیگری که تا اندازه ای به موضوع بالا مربوط می شود این است که در بیشتر ازدواجها ی امروزی زن و شوهرهر دو بیرون از خانه به کار سرگرم اند.
پیامد این پیشرفت بسیار مهم است . در چنین موقعیتی زن و شوهر ممکن است به جخت هایی متفاوت کشیده شوند و ناگزیر به دنبال کردن هدف هایی مختلف باشند . در نتیجه مدت باهم بودن شان کاهش می یابد و بر مشغولیت فکری و منابع بیرونی فشار روانی آنان افزوده می شود. با گذر زمان ، زن و شوهر بیشتر از هم جدا می شوند و به گونه ی فزاینده ای از نظر عاطفی و جسمانی از یکدیگر فاصله می گیرند.
در زمانی نه چندان دور ، طلاق عموما کاری ننگ آور شمدرده می شد . اما زمانه دگرگون شده است . اینک ، طلاق نه تنها دیگر مایه ی ننگ خانواده نیست ، بلکه عملی کاملا پیش پا افتاده است .طلاق راه حلی معقول برای موقعیتی نامعقول شده است . بدیهی است کسانی هستند که طلاق را عملی بسیار شتاب زده ، بی مقدمه و انتقام جویانه می دانند.(کرازبی ، 1985). در هر صورت ...طلاق شایع و در دسترس همه است.
·عومل شخصی
یکی از عوامل شخصی ، برداشتهای نادرست و انتظارهای غیر واقع بینانه از ازدواج است تا هنگامی که جامعه به ترویج آرمانهای رمانتیک و انتظارهی غیر واقع بینانه ، بیهوده و خیالی ادامه دهد و افراد به پذیرش آنها تن در دهند ، بر سرخوردگی و دلسردی از زندگی زناشویی نیز افزوده خواهد شد... هر یک از انتظارهای نادرست و هدفهای غیر واقع بینانهنومیدی، دلسردی ، ناکامی و خشم همسران را در پی دارد.
از عوامل دیگر موثر در افزایش نرخ طلاق، ارزشها و هدف هایی است که افراد در رابطه ی زناشویی دنبال می کنند. برای نمونه ، افراد بسیاری بنا به اقرار خودشان با هدف خوشبختی تن به ازدواج می دهند. در نتیجه ، هنگامی که خشنودی از زندگی زناشویی موقتا کاهش یابد یا رو به کاهش گذارد ، تناه راه چاره ی آنان طلاق است.
در واقع ، به گفته ی پروچسکا و پروچسکا (1978 )، ما در عصری خود شکوفا به سر می بریم بدین روی انجام عملی که بهترین و واقعی ترین جنبه ی خود فرد را تحقق بخشد، حتی اگر به معنی جدایی از زندگی زناشویی و ازدواج باشد، تایید می شود.به همین سان باید اذعان داشت که مردم تغییر می کنند.درنگاه نخست به ازدواج ، علاقمندی ها و فعالیت های همسران ممکن است همخوانی بسیاری داشته باشد.با این حال ، در مدت کوتاهی این امکان وجود دارد که علاقمندی های آنان ناهمخوانی زیادی پیدا کند.از این رو، همان گونه که افراد شخصا تغییر می یابند، رابطه هایشان نیز دگرگون می شود.هنگامی که همسران دیگر هیچ گونه همانندی در علاقه مندی ها ، فعالیت ها و ارزشهای خود احساس نکنند، در آغاز گونه ای فرایند نمادین انزوا و دوری گزینی از هم قرار می گیرند.
بالاخره ، بدیهی است که هر یک از زوج ها، هنگام ازدواج دارای تاریخچه ی روان شناختی و شخصی ویژهای است. برای نمونه،خانواده ی خود فرد بی گمان بر احتمال جدایی یا طلاق اثر می گذارد(کزلو،1981).به عبارت ساده، الگوهایی کارآمد نقشهای زناشویی این احتمال را افزایش می دهد که همسران بتوانند از عهده ی دشواری ها و پیچیدگی های برنامه های زندگی روزمره برآیند.همچنین ، تاریخچه ی روان شناختی و حالت روانی کنونی فرد می تواند از توافق و همخوانی میان همسران بکاهد یا آن را تسهیل کند. مثلا پریشانی های شدید روانی ، هم بر فرد و هم بر ارتباط های زناشویی وی ، اثر های بدی بر جای می گذارد.
·عوامل رابطه ای
در مورد عوامل رابطه ای ،موارد متعددی وجود دارد:
1.میزان اندک پاداش:
نخست اینکه، یا میزان رفتار های خوشایند همسران پریشان اندک است و یا میزان رفتار های ناخوشایندشان زیاد (جکوبسون، بوساد،1983).بنابرین،به طور منطقی ، رضایت زناشویی زن یا شوهر تابعی است از نسبت خوشایندی به نا خوشایندی.
2.دشواری های ارتباطی:
دوم اینکه ، همسران در زمینه ی ارتباط نیز دچار مشکل اند.
3.مهارتهای نابسنده ی حل اختلاف :
سوم اینکه ، وجود اختلاف به خودی خود متمایز کننده ی روابط همسران پریشان از روابط همسران غیر پریشان نیست، بلکه واکنش همسران به اختلاف اهمیت دارد. بنابراین ، طلاق پیامد مستقیم مهارتهای نابسنده ی حل اختلاف است
منبع : زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری –ارتباطی نوشته ی فیلیپ اچ برنشتاین ومارسی تی برنشتاین
این کوه ها ی رنگی در بخش خواجه در 25 کیلومتری شهر تبریز واقع شده که از عجایب خلقت می باشد
***********************************
خدایا من در کلبه فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری "امام سجاد علیه السلام"##########################################کپی از مطالب مجاز است به شرط سه صلوات بر ای سلامتی و تعجیل ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
**********************************
به وبلاگ خود خوش آمدید